Skip to main content

من مقاله آقای اژدر بهنام و

من مقاله آقای اژدر بهنام و
Anonymous

من مقاله آقای اژدر بهنام و کامنتها را مطالعه کردم . اکثر کامنتها کاری با محتوای مقاله ندارند. از کمونیست و کلن صحبت میکنند. هرچه نگاه کردم که نویسنده مطالبی در باره آنها نوشته نتوانستم سخنی پیدا کنم. خوشحال میشوم که این نظر دهندگان بگویند چرا مسایلی خارج از موضوع عنوان میکنند؟ چه ربطی به صحیح و صحیح نبودن نظر نویسنده دارد؟ از طرف دیگر ندیدم نویسنده با رفراندوم و حتا حق جدایی و استقلال که انتخاب ملت باشد مخالف باشد. نویسنده میگوید : ای کاش بتوان چنین رفراندومی را برگزار کرد تا حقایق روشن شود. و همینطور میگوید:

آرزوی شخصی من این است که روزی در فضایی دموکراتیک بر سر چگونگی اداره آذربایجان و سایر بخشهای ایران، بحث‌های کافی در میان مردم صورت گیرد و اختلافات نیز به صورتی دمکراتیک و با همه‌پرسی واقعی و آزاد حل شوند و دیگر هیچ ظلم و ستم و تبعیضی در کار نباشد و همه بتوانیم، در سیستمی که انتخاب می‌کنیم – چه باهم و چه جدا از هم – به رفاه و سعادت برسیم ولی این تنها می تواند آرزویی نیک باشد و فرسنگها دور از واقعیات امروزی است. نویسنده استقلال را زمانی صحیح میداند که خواست مردم باشد. خواست چند گروه کوچک برای استقلال کافی نیست. در مقاله جدایی زیانمند ارزیابی شده است. در نظرات دلایلی که اثبات کند سودمند است و کار عملی است وجود ندارد. تقاضا و شعار رفراندوم احتیاج به زمان و مکان مناسب یعنی شرایط مناسب و عملی دارد. از مقاله فهمیده میشود که این وضعیت هنوز در آذربایجان وجود ندارد. در نظرها کسی نمیتواند توضیح بدهد که رفراندوم امکان پذیرو عملی و زمانش مناسب است. در مقاله به نظرهای مختلف دموکراتیک برخورد شده هم به رفراندوم هم به استقلال و جدایی . اما در نظرها نویسنده ضد دموکراسی و ضد آذربایجان نامیده شده است بدون اینکه نظر دهنده دلیلی بیاورد. خیلی از نظردهندگان بدون دلیل اتهامهای سیاسی یادکرده اند بدون اینکه برای حرف خود برهانی یاد کنند. راحت نظر مقاله را دیکتاتورمنشانه با انک های مختلف کوشیده اند خفه کنند. علیرغم ادعاها هیچ برخورد دموکراتیکی به فکر مقاله نکرده اند. در کامنتها و مقاله گفتگوی استبداد با دموکراسی جریان دارد که از نظر من صحیح نیست و باید طرفها با موازین امروزی با هم صحبت کنند. به جای نقد نظر نویسنده به خود او چسبیده اند که بگوید چه کرده و چه نکرده است. انگار مقاله بیوگرافی نویسنده است و این نظر دهندگان هم تفتیش کننده. نظر دهندگان مثل اینکه نماینده انتخاب شده مردم آذربایجان هستند و هرکس غیر از آنها فکر کند ضد آذربایجان است. با کامنتهای تبلیغاتی فشار مستبدانه به خواننده و حتی نویسنده وارد میکنند که حتما باید مثل آنها فکر کند. از طرف دیگر حرف از صحبت دموکراتیک داشتن میکنند. از نظر من برخورد بیشتر نظردهندگان به مقاله نشان میدهد خوانندگان نتوانسته اند مقاله را درک کرده و نظر درخوری در رابطه با آن بدهند. این کامنتها فقط تهاجم و انک و اتهام و عنوان کردن مطالب خارج از مقاله است. هیچ کمکی به من خواننده نمیکند که موضوعی را با برهان خالی کند. خیلی متعجب و متاسفم از این برخورد گروهی مستبدانه و سطح پایین گفتگو. اگر این نظر دهندگان نمونه از استقلال طلبان آذربایجان باشند باید بگویم وای به حال مردم آذربایجان. نظر دهندگان نه دلیل میشناسند و نه داخل موضوع و نه خارج موضوع میدانند. انگار شهر هرت است و هرکس تبلیغات خودش را میکند. برای کسی هم چون و چرایی نیست. حقا هم ایرانگلوبال از این جهت شهر هرت است. نظر دهی با این ترتیب ده سال دیگر هم برای خواننده موضوعی را روشن نمیکند و بیش از پیش بیسوادی را وسعت میبخشد.