Skip to main content

من در همه ی این سالهایی که با

من در همه ی این سالهایی که با
Anonymous

من در همه ی این سالهایی که با پدیده ای بنام "پانترکیسم" (و هر پانی که چشم بر یکپارچگی ایرانم داشته باشد) آشنا بوده ام همواره و در هرجایی که توانسته ام خویشکاری(وظیفه) خود دانسته ام که برای اینکه زاده و پرورده کشوری بنام ایران هستم جدا از اینکه چه گویش و تیره ای دارم (همچنانکه فارس نیستم) بنا به دلبستگی سترگ و زرفی که به زادبومم دارم ازهر راهی که بتوانم از آن پدافند کنم ,چه زبانی ,چه نوشتاری و فرجامش جانی و شوربختانه به این دوستان پانترک باید یادآور شوم که در این کشور چون من بسیارند !! با اینهمه اینرا نیک میدانم که شما را این سخنان آب در هاون کوبیدن است و باد ریسیدن چون شما خود را به خواب زده اید ,نخوابیده اید !! که چه نیک گفت :" مرده را گر میتوان خیزاند از خواب گران ده سده - بر نمی خیزد هیچ بیداری که خود برخواب یک ساعت زده "با اینهمه مرا از این باز نمیدارد که پاسخ شماها در هرجایی ندهم...

با گذشت زمان و پیشرفت جهان ترفند های شما دوستان هم بروزتر وبیشتر میشود و چونان هر چرخه ی مرام(ایدولوزی) سازی -اگر بتوان این نام را بر رویه ی شما نهاد-همچنانکه دوستان استخوان خورد کرده در این کار میدانند نخست باید پیشینه سازی میکردید تا پایه و "بیسی" باشد که گروهی را گرد خود گردآورید واگر شد آنها را هم همراه سازید(بخوانید بفریبید) که اینکار را پیشروها و ایدولوگهای شما(درترکیه و شوروی) با پیشینه سازیهایی که گاه به جک میمانست انجام دادند (از ترک کردن "تمدن سومری" تا ترک کردن همه نامداران دانش و فرهنگ از بابک گرفته تا پورسینا ومولوی.. , تا ترکان را هموندان چند هزار ساله سرزمینهای کنونیشان دانستن ,تا ساخته شدن تخت جمشید بدست پهلوی درهمین 70سال گذشته !!! وو... که نامبردن از آنها و واکاوی هریک یک نوشته فراگیر میخواهد وجای آن اینجا نیست) سپس آرمانهای خود را ساختن و.... که در این راه باید که بگفته ی یکی از پیشوایانتان نخست بسیار خزنده کار کنید و ناگهان زربه کاری را بزنید (همان استراتزی "ختنه " (با پوزش از دوستان) ) و اکنون نیز به اینجا رسیده اید که از نوین ترین ابزارهای روز برای به رسیدن به آرمانهایتان سود میبرید , که غمگنانه ابزار نوین است اما روش نه !(همان روش رویه ای و سطحی پانترکی) .شما برای پاسخگویی به این کار (دادن درخواست همه پرسی به یان کی مون) خود را به فلسطین و سودان که دراین نوشته سومالی نیز به آن افزوده شده مانند کرده اید بی آنکه اندکی به خود رنج خواندن گذشته این کشورها را بدهید (گویا شما باید همه چیز را به آسانی و بیرنج بدست آورید) من کوتاه به شما میگویم : فلسطین از 29 نوامبر 1947 که با 2/3 رای کشورها در "سازمان ملل" دوپاره شد کشوری بنام فلسطین بود که امسال بگونه ی یک کشور دارای رای در این سازمان درآمد, درباره سودان مگر کشور سودان چند سال پیشینه دارد و همه پرسی و در پایان جدایی "سودان جنوبی " برای جنگی بود که از سال 1955 و زمان پیدایش این کشور و بخاطر دو گانگی دینی(اسلام و دین مسیح) آغاز شده بود , دوستان گرامی بگذارید به زبان مردم کوچه بازار به شما بگویم : هر گردی که گرود نیست ! و اگر سازمان های جهانی بخواهند از فردا به هر درخواست بی پایه و بی ما یه ای از هر سوی جهان که گروه هایی که خود را نشانه و برآمده از گروهی از مردمان یک کشور میدانند رسیدگی کنند ببیننید چه غوغایی میشود !! و از خود شما میپرسم آیا در این جهان دیگر سنگ روی سنگ بند میشود؟!!. از اینجا روی سخن من دوستانی است که اندکی دوستی سرزمین خویش را دارند ( که آیین مردانگی و جوانمردیست که بزرگی سرزمینی را که تو را در خود پرورده بجای آوری). داستان پانترکان که از ته مانده های "عثمانی" در ترکیه و زمان آتاترک پدید آمد , داستان نوستالزیک کسانی است که هنوز در خواب و خیال فرمانروایی عثمانی سر میکنند وگرنه چرا این داستانها در زمان عثمانی ها نبود , از شما پانترکها میپرسم : "چرا آنزمان شمایی هستی نداشتید و این کشمکشها نبود ؟؟ " که همین زبان فارسی (که من آنرا زبان ایرانی مینامم و برای آنهم برهان دارم چون زبان شناس هم هستم) که شما شب روز به آن میتازید و دشنام میدهید زبان دبیری و دفتری آن فرمانروایی بزرگ بود (که بسیار ترکترهم از شما بودند) و همان زبانی بود که هنگامی شاه عثمانی "سلطان محمد فاتح" استانبول کنونی (قسطنتنیه پیشین) را بچنگ آورد بیادبود آن چری (شعر ) را سرود که هنوز هم هست .این داستانها همان بازگشایی گرهای(عقده ها ی) فروخورده ی ترکان ترکیه است از ستمی که کشورهای پیروز بر آنان رواداشتند که پس از آنهم ابزاری شد برای دست اندازی پیدا و پنهان ترکیه و سود جستن روسها ورهبران کمونیستیی در آران ; آذربایجان شوروی برای رسیدن به آنچیزی که میخواهند و اکنون نیز برای الهام علیف ابزاری است برای سرپوش گذاشتن بر ناتوانیها و ناکارآمدیهای دولتش و پنهان کردن چپاول و غارتی که خانواده او و پیرامونیهایش در آنجا میکنند.
و کوتاه سخن : پانترکها با این کارها تنها بدنبال خودنمایی و خود را نماینده مردمان آذربایجان نشان دادن هستند ,که من و شما میدانیم خودشان هم میدانند نیستند .دوستان پانترک بگذارید در پایان یک اندرز دوستانتان بدهم : ایرانی از ترک وکرد ولر وبلوچ وگیلکی و..... نخست ایرانیست سپس ترک و کرد و...... و ایرانی به آسانی پروانه جداشدن تکه ای از این خاک را نمیدهد چون هر بار به نقشه ی کشورش مینگرد آهی سوزناک میکشد و نفرین میکند بر کسانی که این کشور را به اینروز رساندن!
بدرود پاینده ایران و ایرانی !