Skip to main content

جناب آزادگر؛ این جریانی که ان

جناب آزادگر؛ این جریانی که ان
Anonymous

جناب آزادگر؛ این جریانی که ان یاد می نمایید اخیرا شروع نشده است و اتفاقا از بیست و چند سال پیش آغاز؛ قدمتی به اندازه فاز نوین حرکت ملی آذربایجان داشته و هیچ دشمنی هم با نام جغرافیایی و سرزمینی آذربایجان ندارد. شاید شما و دوستانتان به علت مشغله فکری که به جهت مخالفت با هر نوع جریان ملی در مناطق ملی از جمله آذربایجان در ان برهه داشتید بدین مسئله پی نبرده اید و در سالهای اخیر بعد از قیام ملت تورک آذربایجان در 22 مای 2006 که اندکی جدیتر پیگیر مسائل شده اید. اما تو گویی به هر روی شما نمی توانید تکلیفتان را مسئله ملی در آذربایجان مشخص نمایید. گاهی به نعل و گاهی به میخ می کوبید. مسائلی که در کنفرانس آمستردام دسامبر 2009 مطرح نمودید و مواضعی که درست یک سال اندی بعد گرفته اید تفاوتی ماهوی داشته و گویای خیلی مسائل است! توصیه کوچکتر به بزرگتر شاید خلاف عرف رایج در فرهنگ ما باشد لذا از شما خواهش

می نمایم نیم نگاهی به مفاد بیانه آمستردام خصوصا بند 4 بیاندازید. (4. زبان توركي (توركي آذربايجاني) بايد زبان رسمي و دولتي آذربايجان باشد و براي تمامي توركاني كه در كشور زندگي مي­كنند، بايد شبكه­هاي رسانه­اي توركي تأسيس شود. بايد رشد علمي، تكنيكي و اقتصادي آذربايجان تأمين شده و سطح زندگي ملت ما به سطح كشورهاي توسعه يافته دنيا ارتقا يابد.)
در جای جای این بیانیه از ملت تورک آذربایجان ( آذربایجان تورک میللتی) سخن رفته و جنابعالی و دوستانتان به تک تک این بندها رای داده اید و پای آن را امضاء نموده اید! در عجبم که جنابعالی و همفکرانتان که امروز همگام با شووینیزم فارس از چپ و راست به هویت ملی تورکی و زبان تورکی آذربایجانی حمله ور شده اید؛ آن زبان خواب تشریف داشید و یا علم و اندیشه لایزالتان در زمینه ادبیات تورکی ( یا به قول شما آذربایجانی) نم کشیده بود؟ آن روز کنفرانس از اینکه بخشی از نسل سیاسی گذشته را همگام با نسل جدید فعال آذربایجانی می دیدم به چندین جهت خوشحال بودم؛ هرچند در ته دلم ترددهایی وجود داشت اما خوشبینی و مثبت بینی را بهتر از بدبینی می یافتم. تصورم بر این بود حوادث دو دهه اخیر و قیام 1 خرداد 1385 قدری مسائل و جو عمومی حاکم بر آذربایجان را بر شما عیان نموده باشد؛ چه حتی خوش خیال ترین فارس پان ایرانیست نیز از آنچه در آذربایجان رخ داده بود نکات لازم را دریافته بود.
اما مواضع شما از بدو تشکیل انجمن قلم آذربایجان جنوبی شروع شده حکایت دیگری دارد. آنچه در استراتژی شما غایب است حقوق و منافع ملی آذربایجان است و حفظ تمامیت ارضی ایران؛ دفاع از مواضع حزب دموکرات کردستان ( خصوصا در مسئله آذربایجانغربی) و هجوم به فعالین حرکت ملی آذربایجان محور و شالوده فعالیت تان را تشکیل می دهد.
لذا به جای طرح موضوعات فرعی و بی ربطی چون زبان آذربایجانی یا زبان تورکی و رد هویت ملی تورکی آذربایجانیان اصل مسئله و حرف دلتان را بزنید. بگویید نمی توانید از جریانات سیاسی سراسری ( بخوانیم فارسی) دست بکشید. این عملی منفی هم نیست شما عمری را برای اهدافی مشخص شاید هم مقدس و والا (از نظر خودتان) باهم بوده اید. جدایی از آنها طبیعتا هم از نظر عاطفی و هم به جهت سیاسی سخت است و قابل فهم. اما لطفا بیخود و بی جهت فعالان ملی آذربایجان را متهم نکنید که این به دور از شان شما و اخلاق سیاسی است. با سیاست "هر دم از این باغ خبری می رسد" نمی توان چشم انداز روشنی داشت و به اهداف مشخصی دست یافت.
در مورد ادبیات و هویت ملی تورکی نیز؛ هم زنده یاد دکتر زهتابی در کتاب تاریخ دیرین تورکان در ایران و هم استاد دکتر هیئت نوشته هایی دارند. حتی تا انجائیکه به خاطر دارم زنده یاد دکتر فرزانه نیز در دیدارهایی هر از گاهی در عرفه قورولتای بابک در تبریز داشتیم به زبانی به نام آذربایجانی اشاره نمی نمودند. زبان و هویت ملی ما تورک آذربایجانی است و به هیچ عنوان تضادی با نام اذربایجان ندارد. از بدو حرکت تا کنون این دو در کنار هم بکار رفته اند و هر دو در تعیین هویت ملی زبانی ما نقش دارند. تفاوت زبان تورکی آنادولی و تورکی آذربایجانی شاید کم و بیش به همان اندازه انگلیسی بریتانیا و آمریکا یا زبان عربی ( عربستان و مصر و .. ) باشد. اما هیچگاه آنها زبان بریتانیایی یا آمریکائی یا زبان مصری و عربستانی نمی گویند.
اساس تضاد ما را نگرش از دو زاویه کاملا متضاد آذربایجان محور و ایران محور تشکیل می دهد نه چیزی دیگر و الا بقیه اش تفرعات است .... خوشبختانه نسل جدید با و اصل قرار دادن آذربایجان و طرز فکری متفاوت از نسل گذشته پای به میدان نهاده و با موفقیت هم پیش می رود. گذر زمان نیز بر اساس تجربه به نفع آنان خواهد بود. شما آسوده باشید.
گله جک بیزیم دیر ...