رفتن به محتوای اصلی

فریبکاری بس است، آقای علی خدائی!

فریبکاری بس است، آقای علی خدائی!

تکذیب ادعای آقای علی خدایی در باره تصویب انتشار "راه توده“

در جلسه شماری از اعضای کمیته مرکزی حزب توده ایران

اخیرا آقای علی خدائی، 23 سال بعد از انتشار خودسرانه دور دوم نشریه «راه توده»، تازه به یادشان آمده است که توضیحی پیرامون مشروعیت انتشار آن، به خوانندگان خود بدهکارند! ولی هیهات که ایشان قلمفرسایی را تا آنجا به بیراهه کشانده اند که یکسره خاک برچشم حقیقت پاشیده اند و متأسفانه از خود چیزی جز نا راستی و بی صداقتی به نمایش نگذاشته اند.

آقای علی خدائی در بخش 23 یادمانده های خود در شماره 531 نشریه "راه توده" به تاریخ 12 آذر 1394 نوشته اند که: "از همین جمع عضو کمیته مرکزی که در کنگره کنار گذاشته شده بودند، جلسه ای 11 نفره در شهر زولینگن آلمان تشکیل شد که دو روز ادامه داشت و در پایان بحث ها قرارشد راه توده دو باره منتشر شود که شد و ادامه دارد."!

درشماره 536 نشریه "راه توده" به تاریخ 24 دی 1394 نیز در مطلبی تحت عنوان "راه توده و راه دشواری که 23 سال طی شد"، آمده است که: "جعل و دروغ و نیرنگ و ادعا از سرچشمه فراموشی سیرآب می شوند و پیش از آنكه حوادث همه چیز را بدست فراموشكار زمانه بسپارند باید سر این چشمه را بست. با همین اعتقاد بود که این یادداشت ضرورت انتشار خود را یافت. ….انصاف حکم می کند تا به اجلاس دو روزه شماری از اعضای کمیته مرکزی حزب درسال 1371 با هدف تدارک انتشار راه توده کنونی (که اسناد و صورت جلسه آن با امضای 17 تن از حاضران درجلسه، در آرشیو را ه توده موجود است) و رفقای تاثیرگذار در تصمیم نهایی برای انتشار آن نکنیم."!

نگارنده این سطور، سا لیان دراز است که به دلایل گوناگون از جمله به دلیل بیزاری از همینگونه بازیهای سیاسی و دروغ بافی ها، خود را از هرگونه فعالیت تشکیلاتی و درگیری ها و دعواهای بیهوده ی لفظی در مهاجرت به دورنگه داشته است. ولی چون این بار آقای خدائی پای او را نیز که یکی از دعوت کنندگان و حاضرین جلسه زولینگن بوده، به میدان کشیده اند، سکوت در برابر ادعاهای غیر واقعی ایشان را جایز ندانسته و از نظر اخلاقی خود را موظف میداند که واقعیات را پیرامون هدف تدارک و تشکیل و تصمیمات آن جلسه و نشریه «راه توده» را به اطلاع علاقمندان برساند:

قبل از هرچیزی باید بر این نکته تاکید نمود که بر خلاف ادعای آقای خدائی، "هدف" از تشکیل آن جلسه در زولینگن به هیچوجه "تدارک انتشار راه توده کنونی" نبود بلکه 13 نفر از اعضای کمیته مرکزی با توجه به گزارش بهمن ماه 1370 اکثریت هیئت اجرائیه درباره چگونگی تشکیل "کنگره سوم حزب" که در پلنوم فروردین ماه 1369 به تصویب رسیده بود، نه فقط از "اعضای برکنار شده" بلکه ازهمه ی اعضای اصلی و مشاور کمیته مرکزی منتخب کنفرانس ملی حزب دعوت کتبی به عمل آورده بودند که در روزهای 31 مرداد و اول شهریور ماه 1371 گرد هم آمده و راهی را برای برون رفت از بحرانی که در نتیجه سرهم بندی نمودن یک کنگره غیرقانونی و غیر دمکراتیک توسط اقلیت هیئت اجرائیه، گریبانگیر حزب شده بود، بیابند و همچنین "رویداد های مهم جهان و نیز اوضاع حاد سیاسی- اجتماعی ایران را مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار دهند". کودتا درحزب توده ایران، سابقه نداشت ولی آنگاه که اختلافات برسر نحوه اداره حزب و تدارک کنگره سوم درجلسه هیئت اجرائیه منتخب پلنوم 69 بالا گرفت، کودتایی به این شکل رخ داد که رفقا خاوری و صفری و لاهرودی و دو نفردیگر که در اقلیت قرار داشتند، آخرین جلسه هیئت اجرائیه را برهم زدند. سپس خودشان جلسه دیگری بدون اطلاع اکثریت هیئت اجرائیه، تشکیل داده و در «نامه مردم» اعلام کردند که اکثریت اعضای هیئت اجرائیه، جلسه را ترک کردند و رفتند! و چندی بعد از آن، کنگره انتصابی مورد دلخواه شان را بدون دعوت از اکثریت هیئت اجرائیه و اعضای منتقد کمیته مرکزی، تشکیل دادند. بدین ترتیب، همه ی اعضای منتقد و تحول طلب کمیته مرکزی از زنده یادان سیاوش کسرایی و حسین نعمتی و حسین نظری گرفته تا رفقا عاصمی و محمد حقیقت و همه اعضای اکثریت هیئت اجرائیه را کنار گذاشتند و حزب را از بقایای کادرهای دلسوز و با تجربه و دارای فکر و اندیشه تهی ساختند و به انفعال کشاندند! به دنبال چنین کودتای بیسابقه و حذف بزرگی بود که جلسه زولینگن تشکیل شد به این امید که چاره و راهکاری جمعی برای حل بحران پیدا بشود. این بود «هدف» واقعی جلسه زولینگن! شاید چون نیت پنهانی و درونی آقای خدائی برای شرکت در آن جلسه، «انتشار دوباره راه توده » بوده، اکنون «هدف» از تشکیل آن را به سود خود، چیز دیگری جلوه میدهند!

آقای خدائی در باره تعداد حاضرین آن جلسه نیز درجایی از 11 نفر و در جای دیگری از 17 نفر سخن به میان می آورند! این تناقض شاید ازآنجا ناشی میشود که ایشان چون بار دوم قصد به رخ کشیدن تعداد "امضا"های ادعایی شان را داشته اند، به کلی فراموش کرده اند که چند هفته پیش از آن چه نوشته اند! واقعیت اینست که تعداد حاضرین در آن جلسه 13 نفر بودند. تعداد 5 نفر هم که موافق تشکیل آن بودند ولی به دلیل نداشتن ویزا و یا بیماری نتوانسته بودند در آن حضور به هم رسانند، نظرات خود را فرستاده بودند. متاسفانه، سازماندهندگان اجلاس موسوم به «کنگره سوم» به رهبری رفیق خاوری، با وجود دعوت کتبی از آنان از شرکت در جلسه خود داری کرده بودند.

در آن جلسه، پس از بحث و تبادل نظر فراوان معلوم گردید که حاضران در زمینه ی مسایل سیاسی – ایدئولوژیک و سازمانی دارای دیدگاه واحدی نیستند و به ویژه پیرامون علل و پیآمدهای فروپاشی سوسیالیسم اختلاف نظر چشمگیری وجود دارد. در پایان، همه حاضران به این نتیجه رسیدند که انتشار یک نشریه ضرروت دارد تا از طریق آن همه توده ای ها بتوانند با شرکت در یک گفتگوی علنی و آزاد، هم با دیدگاه های یکدیگر آشنا شوند و هم اینکه راه برای نزدیکی و همکاری مشترک آنان، گشوده گردد.

اینجا بود که موضوع انتشار دو باره "راه توده" را آقایان دکتر فرهاد عاصمی و علی خدائی که انگار منتظر چنین فرصتی بودند و با همین "هدف" نیز به جلسه آمده بودند، پیشنهاد کردند. ولی این پیشنهاد با مخالفت اکثریت قریب به اتفاق حاضرین درجلسه مواجه گردید. مخالفان معتقد بودند که نباید زیر نام یک نشریه شناخته شده ی حزبی فعالیت کرد، چرا که این عمل، در فضای آکنده به پیشداوری توده ای های پیرامون «نامه ی مردم»، می تواند، همانگونه که بعد از انتشار خود سرانه "راه توده" نیز دیدیم، به سوء تفاهم و پراکندگی بیشتر و رویارویی در بین رفقا دامن بزند و در اذهان عمومی نیز ایجاد تشویش و یا شبهه درباره انشعابی دیگر در حزب بکند. در پایان جلسه، خود آقایان خدائی و عاصمی نیز همراه جمع به این نظر رأی موافق دادند. هیئت تحریریه ی داوطلبانه ای با شرکت خود آقایان و چند نفر دیگر برای تدارک و انتشار نشریه جدید انتخاب شد و قرار بر این گردید که این هیئت، بیانیه مربوط به اجلاس را تنظیم و منتشر نماید و در اولین نشست خود، نام نشریه را تعیین بکند. بیانیه ی نشست کمیته مرکزی در شهریور ماه انتشار یافت و خلاصه ای از آن در نشریه شماره 45 کار اکثریت به تاریخ 22 مهرماه 1371 که لینک آن پیوست میباشد، منعکس گردید. اما هنوز آن هیئت تحریریه هیچ جلسه ای برای تدارک انتشار نشریه تشکیل نداده بود که به یکباره "راه توده" منتشر شد و معلوم گردید که آقایان عاصمی و خدائی خودسرانه و بدون اطلاع هیئئت تحریریه، اقدام به انتشار آن کرده اند! به غیر از کودتا از طریق نقض آشکار ابتدایی ترین اصول کار تشکیلاتی و موازین اخلاقی و زیر پا نهادن تصمیمات جمع و از پشت خنجر زدن به رفقا و دوستان، جه نام دیگری می توان بر این کار آقایان گذاشت؟! آیا این حرکت کودتایی ناشرین خودسر «راه توده» در رابطه با حاضران در جلسه زولینگن که با آنها به توافقی در باره انتشار یک نشریه رسیده بودند، به مراتب بدتر از کودتای اقلیت اعضای هیئت اجرائیه به رهبری رفیق خاوری برعلیه اکثریت آن هیئت نبود که با آن ها بر سر تشکیل کنگره برای نوسازی حزب اختلافات اساسی داشتند و به بن بست رسیده بودند؟ کودتای بعد از توافق آیا نا جوانمردانه تر از کودتا بر سر اختلف نیست؟!

ناشرین خودسر «راه توده»، به اعتراضات اعضای هیئت تحریریه منتخب و برخی از حاضرین درجلسه زولینگن هیچگونه اعتنائی نکردند و همچنان به کار عهدشکنانه و جمع ستیزانه خود ادامه دادند تا آنکه بعد از مدتی، بنا به نوشته آقای عاصمی در سایت «توده ایها»،  آرشیو و دار و ندار نشریه "راه توده" توسط آقای علی خدایی از زولینگن به برلین منتقل گردید و بدین ترتیب آقای عاصمی نیز کنار گذاشته شد و علی ماند و حوض اش با عده ای بی خبر از همه چیز! یعنی آقای خدائی با یک کودتا در کودتا، همه چیز را قبضه و غصب کرده و به طور کامل در اختیار خود گرفتند! سالهاست که آقای دکتر عاصمی، نشریه «راه توده»ی آقای خدائی را «راه توده قلابی و دزدیده شده » می نامند! اگر واقعیات غیر از این است، آقای علی خدائی بفرمایند و بگویند که پس چگونه است و از آن هیئت تحریریه و از آن 17 نفر ادعایی شان که گویا برای انتشار "راه توده" کنونی "امضاء" داده اند، چند نفر با ایشان و با «شورای سردبیری راه توده» همراهی و همکاری داشته اند و دارند؟!

لازم به یاد آوریست که برخلف ادعای آقای خدایی، هیچ "صورت جلسه ای" به صورت کتبی در آن اجلاس کمیته مرکزی تنظیم نشد که کسی هم آنرا امضاء کرده باشد! همه قول و قرارها براساس اعتماد رفیقانه و به صورت شفاهی انجام گردید. حال، برای راستی نمایی، بجاست که آقای خدائی، آن "صورت جلسه" و "امضاء" های ادعایی شان را از "آرشیو راه توده" خود در آورده و منتشر نمایند تا سیه روی شود هرکه در او غش باشد!

در پی بی اعتنایی آقایان به اعتراضات نسبت به انتشار خودسرانه «راه توده»، نشریه ای به نام "پیام فردا" توسط تعدادی از اعضای هیئت تحریریه منتخب، در برلین انتشار یافت و در اولین شماره آن، بیانیه ی اعضای کمیته مرکزی و توضیحاتی پیرامون نشست زولینگن و سرمقاله ای با عنوان "بسوی آینده با گامهای نو" درج گردید. در هیچکدام از این مندرجات سخنی از "تصویب انتشار دوباره راه توده"، به چشم نمی خورد. در بیانیه کمیته مرکزی در باره انتشار یک نشریه چنین آمده است: "اجلاس کمیته مرکزی با توجه به اهمیت مسائل نظری و سیاسی مطرح در برابر جنبش چپ و از جمله حزب توده ایران، بر ضرورت ایجاد امکانات مطبوعاتی لازم جهت انتشار نظرات و تلاقی دیدگاههای گوناگون به منظور دستیابی به پاسخهای رهگشا در شرایط دشوار و بغرنج کنونی، به عنوان یک وطیفه عمده در این مرحله از فعالیت سیاسی تاکید کرد.". درسرمقاله "پیام فردا"، بعد از نقل همین مصوبه، اینگونه به آن استناد شده است: "نشریه حاضر کوششی است در این راستا و با اتکاء به تدابیر درنظر گرفته شده در این نشست.".

نشریه "پیام فردا" پس از انتشار چند شماره به دلایل گوناگون تعطیل شد ولی آیا فقط همان چند شماره و مطالب مندرج در آن، خود به تنهایی دلیل قاطع و روشنی بر این نیست که آقای خدائی در باره "تصویب انتشار دوباره راه توده " در جلسه زولینگن صادقانه سخن نمی گویند و از همان «چشمه ای » آب می خورند که ادعای بستن سر آنرا دارند؟!

این هم آیا جای شگفتی و درنگ ندارد که آقای علی خدائی اکنون پس از 23 سال با دستپاچگی تمام از "تصویب انتشار دوباره راه توده" در جلسه کمیته مرکزی زولینگن خبرمیدهند و انتشار آن را به نام 17 نفر جا میزنند؟! آقای خدائی اگر راست میگویند پس چرا این خبر را همانند نشریه «پیام فردا» در همان سرمقاله اولین شماره "راه توده"شان تحت عنوان "سلامی دوباره" اعلام نکردند تا برای خود و "راه توده"شان حقانیت و مشروعیت قانونی کسب نمایند؟

نشریه «راه توده» که نه تنها در اولین شماره خود بلکه در همه شماره هایش در این 23 سال، درباره جلسه زولینگن و مصوبات آن، سکوت کامل و مطلق اختیار کرده و تا کنون سخنی در این باره ننوشته است، چگونه است که به یکباره خود را نماینده تام الاختیار آن جلسه کمیته مرکزی قلمداد می نماید؟!

روایت آقای خدائی در بخش 23 «یادماندها»یشان در «راه توده» شماره 531 درباره دیدار و گفتگوی ایشان با رفیق خاوری در برلین بعد از فروپاشی کشورهای سوسیالیستی، واقعا خواندنی و درس آموز است! ایشان درحالیکه مدام در «راه توده»شان از پراکنده کردن نیروهای حزب در مهاجرت توسط رفیق خاوری ناله سرمیدهند، در این روایت، با افتخار و مباهات اعتراف می نمایند که در آن دیدار به رفیق خاوری گفته اند که برای برکناری اکثریت اعضای هیئت سیاسی و اعضای معترض کمیته مرکزی، «من در کنار شما هستم» و به ایشان درس هم داده اند که نیازی به کنگره نیست بلکه با تشکیل یک پلنوم هم می توان آن ها را کنارگذاشت! شگفتی آور نیست که اکنون آقای خدائی بعد از 23 سال، مسئولیت انتشار «راه توده» را می خواهند به گردن همان هایی بیاندازند که بنا بر اعتراف خود، طرفدار برکناری آنان بوده اند؟! از روایت آقای خدائی این هم به خوبی پیداست که ایشان هیچگونه اطلاعی از مصوبات پلنوم فروردین ماه 69 نداشته اند و هنوز هم ندارند. وگرنه لااقل باید این را میدانستند که تدارک برای تشکیل کنگره حزب، نه تصمیم فردی رفیق خاوری بلکه مهم ترین مصوبه همان پلنوم بود و بزرگترین و مهمترین اختلاف اکثریت هیئت اجرائیه و کمیته مرکزی با رفیق خاوری و طرفدارانش نیز برسر چگونگی اداره حزب و تدارک و تشکیل یک کنگره واقعی و نسبتا دمکراتیک برای نوسازی همه جانبه و اصلاح همه شئون زندگی حزبی با شرکت نمایندگان واقعی بدنه حزب و همه ی از حزب رفته هایی که هنوز خود شان را توده ای میدانستند، بود. آقای خدائی، وقتی به معترضین و منتقدین پیوستند که متوجه گردیدند که خودشان نیز برکنار شده اند!

به راستی که ادعای دروغین اخیر آقای خدائی در باره "تصویب انتشار راه توده کنونی در جلسه زولینگن"، حیرت انگیز و باور ناکردنی و بیسابقه است! آخر، درحالیکه هنوز حاضرین آن جلسه در قید حیات اند و همه ی اسناد و مدارک مربوط به آن نیز موجود است، چگونه می توان اینگونه بی پروا و آشکارا همه چیز را و همه واقعیات مربوط به آن جلسه را وارونه جلوه داد و نام چنین کار زشتی را «بستن سر چشمه جعل و دروغ و نیرنگ و ادعا» نهاد؟! چگونه می توان با مشتی ادعاهای دروغین و ساختگی، سر آن چشمه را بست؟!

این، نخستین بار نیست که آقای خدائی آگاهانه و هدفمندانه دست به تحریف واقعیات می زنند. ایشان بیانیه مربوط به فوت کیانوری را که به امضای بیش از 100 نفر از کادرهای توده ای و اکثریتی رسیده بود، سانسور کردند و آنرا با حذف عبارت «استبداد حاکم بر کشور» بدون هیچگونه توضیحی، در «راه توده» به چاپ رساندند!

سر تا سر "یاد ماندهای" آقای خدائی در "راه توده" نیزکه قبل تحت عنوان "نا گفته ها" منتشر میشد، ملغمه ایست از یک سری واقعیات و چند سری ازتوهمات و شنیده ها و حدس وگمانها و تحریفات و بافته های ذهنی ایشان که گاهی مورد بازبینی و دستکاری و تغییرات و اصلاحات قرار می گیرد و تحویل خوانندگان داده میشود. نشریه «راه توده» نام یک نشریه شناخته شده حزبیست و حتا سر دبیر قانونی آن نیز حق انتشار یاد مانده های خود را در آن ندارد. آقای خدائی که سردبیر غاصب و خود خوانده ای بیش نیستند، با چه مجوزی و به چه حقی خاطرات خود را در آن می نویسند و لیست اسامی اعضای کمیته مرکزی منتخب کنفرانس ملی و یا کسانی را که از زندان بیرون آمده اند و یا برای انجام ماموریت حزبی از شوروی و افغانستان به ایران میرفته اند را درآن به چاپ می رسانند؟

آقای خدائی در یاد ساخته های خود به گونه ای سخن میگویند و طوری داستان می سازند که گویا همیشه و در همه جا، ابتکارات خارق العاده و کشفیات محیرالعقول و فتوحات بسیار بزرگی از ایشان سر زده است! برای نمونه، توجه خوانندگان را به بزرگنمایی های ایشان در باره نشریه «همراهی» و یا کشف عوامل نفوذی رژیم و مجاهدین در 30 حوزه حزبی تهران در «راه توده» شماره 509 و تکذیبیه یکی از اعضای سابق کمیته مرکزی فدائیان اکثریت نسبت به "فتوحات ناکرده آقای خدائی" برای نجات رهبران اکثریت و انتقال آنها به افغانستان که لینک آن در ذیل به پیوست میباشد، جلب می کنم.

آقای خدائی درباره شعار سرنگونی رژیم که درکنفرانس ملی حزب به تصویب رسید نیز از روی صداقت حرف نمیزنند. این ادعای ایشان که گویا چون مخالف آن شعار بوده اند، وقت برای صحبت کردن در کنفرانس نگرفته اند، دیگر از آن حرفهاست! و این درحالیست که آن شعار به اتفاق آراء به تصویب رسیده بود یعنی خود ایشان هم به آن رای مثبت داده اند!

درباره شعار "طرد رژیم ولایت فقیه" هم آقای خدائی طوری قلمفرسایی می نمایند که گویا این شعار در اجلاسی موسوم به "کنگره سوم" که نه ایشان و نه اکثریت اعضای هیئت سیاسی و کمیته مرکزی در آن حضور داشتند، به تصویب رسیده و از آن به بعد به سیاست رسمی حزب تبدیل شده است! در صورتیکه چنین نیست و ایشان به این شعار نیز که در پلنوم کابل به اتفاق آراء تصویب و جایگزین شعار سرنگونی شد، رأی داده اند!

جای بسی سئوال است که چرا آقای خدائی با وارونه جلوه دادن واقعیات، سعی تمام بر این دارند که به خوانندگان خود چنین القاء نمایند که گویا ایشان همواره و از همان ابتدا به همین سیاست کنونی خود که آنرا در «راه توده» تبلیغ می کنند، اعتقاد داشته اند و لاغیر! بمیاران دائمی فکری خوانندگان با تکرار این حکم گمراه کننده که گویا سیاست «راه توده» بهترین و درست ترین سیاستهاست و هر کس که آنرا نپذیرد، اصلا توده ای و یا سیاسی نیست، از کدام خم رنگرزی بیرون آمده است؟ در حزب توده ایران، از بدو تاسیس آن تا کنون همیشه بر سر مسائل سیاسی اختلاف نظر وجود داشته است. هیچ حزبی در این دنیا و زندگی نمی‌توان یافت که اعضا و هوادارانش درباره مسائل سیاسی روز از قبیل شرکت و یا عدم شرکت در انتخابات، عین هم فکر بکنند. سیاست و خط مشی هر حزب و سازمان سیاسی در همه جای دنیا، بر اساس برآیند دیدگاهها و کار پایه ها و پلاتفرم های گوناگون اعضاء و جناح ها بعد از نظرخواهی و بحث و جمع بندی و رأی گیری، تدوین و ترسیم و تعیین می‌شود و نه بر حسب تبعیت کورکورانه اعضاء و هواداران از دیدگاه شخصی این یا آن فرد یا رهبر که به جای خود محترم هست. آقای خدائی که فقط کار مطبوعاتی می‌کنند و هیچگونه فعالیت تشکیلاتی ندارند و نظر خود را در هیچ ارگان حزبی به رأی نگذاشته و به تصویب اکثریت نرسانده اند، چرا و به چه حقی از جانب توده ایها سخن میگویند؟

نگارنده، درباره تبدیل نشریه «راه توده» توسط آقای خدائی به تریبونی برای تبلیغ خود و تلقین و تحمیل نظرات شخصی سیاسی و دنباله روانه خود به دیگران و نیز در مورد جنجال آفرینی های ژورنالیستی و موضعگیری های سیاسی آمیخته به تضاد و تناقض و توجیه و مغلطه گویی ایشان در "راه توده" و همچنین درباره شیوه برخورد مطلق گرایانه و آمرانه و تحقیرآمیز و متکبرانه و تمسخرآمیز ایشان با مخالفین نظری خود اعم از توده‌ای و عیر توده‌ای و با شخصیت ها و نیروها و سازمان های سیاسی مخالف رژیم، نمونه های زیادی برای ارائه دارد ولی چون پرداختن به آنها در این نوشتار نمی گنجد، آنرا به فرصت دیگری موکول می کند.

ناگفته نماند که من با وجود همه اینها، شیوه برخورد رفیق خاوری و طرفداران شان را نیز در رابطه با آقای خدائی درست نمیدانم. بدون ارائه شواهد و دلایل و اسناد و مدارک محکمه پسند سزاوار نیست که کسی را رسما در ملأ عام متهم به همکاری امنیتی با رژیم کرد. حرکات عجیب و غریب آقای خدائی می‌تواند از روی جاه طلبی و خود بزرگ بینی و ناراحتی از برکناری و کج فهمی و غیره هم باشد. به نظر می‌آید که ایشان اساساً برداشت درستی از کار و فعالیت حزبی و تشکیلاتی ندارند و آنرا با حرفه خود که روزنامه نگاریست، اشتباهی می گیرند. وگرنه مغرورانه نمی نوشتند که چه کار خوبی کرده اند که از تحویل دادن شاخه های سازمان مخفی و یا اسناد حزبی به حزب، طفره رفته اند!

در پایان، آقای خدائی را خیرخواهانه فرا می‌خوانم که اندکی هم به کرده ها و ناکرده های خود بیندیشند و دست از فریبکاری بردارند و از خود شهامت اخلاقی نشان دهند و مسئولیت غصب "راه توده" را که خودسرانه منتشر اش می کنند و هر چه را که الشان خواست در آن می نویسند، خود نیز به گردن گیرند و بار آن را بر دوش من و دیگران نیندازند. آقای خدائی بجاست بدانند که با ناراستی و تحریف واقعیات، نمی توان ره به جائی برد و برای انتشار راه توده سیاست آن مشروعیت و حقانیت کسب کرد!

باقر فاطمی (گل آقا) - فوریه 2016 / بهمن ما 1394

http://www.rahetudeh.com/rahetude/2015/desamr/531/yad23.html 3

http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/janvye/536/rahetude.html

http://www.iran-archive.com/sites/default/files/sanad/fadaiian_aksariia…

/http://www.tudehiha.com

http://asre-nou.net/php/view.php?objnr=19345

http://www.rahetudeh.com/rahetude/2015/juan/509/yad%201-%2010.html__

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

برگرفته از:
ایمیل دریافتی

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید