رفتن به محتوای اصلی

مهمترین شاخص یک حکومت سکولار یک نظام آموزش و پرورش سکولار است که بتواند کودکان را برای آزاد اندیشیدن و داشتن قدرت انتخاب واقعی تربیت کند. حجاب به عنوان نمادی دینی، به همراه سایر نمادهای دینی، باید در مدارس ممنوع باشد تا کودکان شانس آن را داشته باشند تا فارغ از فشار خانواده و اجتماع، بی حجابی و بی طرفی دینی را در مدارس مختلط تجربه کنند تا بتوانند در موقع رسیدن به سن قانونی، با داشتن تجربه عملی و عینی تصمیم بگیرند. تنها در این صورت است که می توان از آزادی و حق انتخاب سخن گفت.
_ باید دیدمان واقعی باشد. یعنی اینکه یک عده آخوند قرون وسطایی آمده‌اند و جامعه را برده‌اند به قرون وسطا، اصلا چنین چیزی نیست. الان جامعه‌ی ایران نسبت به تمام کشورهای عربی و خاورمیانه، افغانستان که هیچ، الان مدرن‌ترین جامعه‌ی کل کشورهای خاورمیانه است و بسیار بستر مناسبی است برای رشد دموکراسی و اگر واقعا در آن انتخابات آزاد برگزار بشود، سرنوشت می‌رود به سوی دموکراسی.
_ لباس پوشیدن هر کس خصوصی ترین حریم آن فرد محسوب میشود و هیچ قانونی و دولتی ودینی ویا افرادی و گروهی حق دخالت دراین امر خصوصی را ندارند.هیچ کس را نباید مجبور به پوشیدن ویا نپوشیدن لباسی کرد.به همان گونه که یک مسلمان حق استفاده از لباس مورد علاقه اش را دارد یک نودیست(پیروان برهنگی و لختی و بدون لباس بودن)هم حق دارد در جامعه لخت بگردد .هر گونه دخالتی درامور شخصی افراد از طرف هر گروه و دولتی و فردی غیره قانونی و ضد حقوق بشر است!هیچ گروه و پیروان دینی یا مسللکی حق دخالت در امر...
_از اقای فیلیپ گردون که خبر نگار افتخاری روز نامه ملیت ترکیه و مزد به گیر انان است انتظاری نیست ولی از کسانی مانند مهدی کاظمی باید پرسید ایا شما تا بحال در کردستان عراق بوده اید ؟ ایااز رضایت مردم و شعف انان از این حکومت که در نظر سنجی های بزرگترین خبر گزاری های جهان امده است و در جشنها و رفتار مردم کوچه و بازار نمایان است چیزی می دا نید؟ ایا از میزان جذب سرمایه و ساخت و ساز دهها مدرسه و بیمارستان و دو فرودگاه بزرگ در مدت کمتر از چهار سال اطلاع دارید؟
نوع دیگری از نا به هنگامی را در چنین سطری می بینیم . در این جا نوعی نابه هنگامی به واسطه ی تقابل پیشینه ی معنایی ِ« مشت کسی را باز کردن » در فرهنگ کوچه و بازار با معنایی که شاعر از آن استفاده می کند به وجود می آید . چرا که اصطلاح مشت کسی را وا کردن یعنی واکردن مشت ِ کسی غیر از من ، در حالی که عبدالرضایی همزمان ضد این معنا را هم در این سطر تولید می کند و انگاره ی فرهنگی آن را خنثی می کند . گاهی نا به هنگامی در متن جامعه با تغییر لحن ناگهانی راوی شکل می گیرد
آنچیزی را که جوانان ایرانی، که امروز، پشت به فرشتگان در جرز ِ زمان ایستاده اند، نباید فراموش کنند، هرگز نباید فراموش کنند، بنیادهای ِ فرهنگ و اندیشه و هنرشان است. همه ی کوشش های ِ دشمنان ِ ایرانزمین، از اسکندر گرفته تا اعراب، و از آنان تا تورکان و مغولان و هلندی ها و انگلیسی ها و آمریکائی ها و یهودی ها، هر یک به سهم ِ خود، کوشش در پاره کردن ِ رشته ی ِ آگاهی بوده است و بس. از هم پاچاندن ِ رشته ی ِ سخن، که هر تار ِ اندیشه، هر اندازه نیز گران، بی پود ِ آن، تهی از بود می بود.
شر در ابتدای اندیشیدن، قدرتمندانی به قامت خود و در جوار خود روی زمین برای خود بتی ساخته و به پرستش آن پرداخت و چه زود عیان گشت خدایانی که او خود سازنده آنان بوده و پرستشگر و اسیرش شده، عاجزتر از خود اویند. چنین بود که اندیشیدن دگر بار آغاز شد، جستجو شروع گشت، باید خدایانی ساخته میشد که براحتی نتوان بزیر کشید باید چنان چهره ای به آنان اعطا کرد که کس را یارای شک و تردید و رو در رویی با آنان نباشد. این خدایان باید که نفعی هم به مبشرانشان نصیب سازند. پس سر به آسمان، آنجا که بینهایت معماگونه بود
بنابراین با انسانهائی که هنوز به استقلال فکری نرسیده و نیاز به پیامبر و قهرمانی دارند که از آن منبع الهام بگیرند نمی توان برای یک دمکراسی واقعی و ساختن جامعه ای مدرن و مدنی همراه شد . تنها نقطه ای که می توان به آن امید بست اتحاد عقل های مستقل و مُدرن است تا این تجمع در آینده بتواندزمینه ی وحدت نیروهای مترقی و مدرن جامعه را فراهم سازد.
_ غول عمامه،منبر و مسجد، که با افسون آهنگین روضه و نوحه از مغاک قرون به دنیای امروز تنوره کشیده و سایه شوم خودش را بر فراز سرزمینمان گسترده است، میتوان با آوای تار و گیتار هراسند . این طلسم نکبت رامیتوان با بانگ موسیقی میتوان شکست! زیرا موسیقی در ذات خود همسرائی و همساز و همنوائی است و نه تکسرائی ،تکسازی و تک نوائی!
_همان کامنتی را که اینجا گذاشته بودم برای خود سایت بی بی سی نیز فرستادم و آنها بلافاصله خبر را هم از صفحه اصلی و هم از صفحه جهان برداشتند و به آرشیو فرستادند!؟
_بعد از حمله آمریکا به عراق دیدید که کردها بعد از چند ساعت کل کردستان و قسمتی از عراق را به اشغال خود در آوردند.
_مطمئن باش آمریکا هزینه ای دیگر برای جنگ نخواهد پرداخت.همین عراق کفایتش را میکند. برادرم،یک راه بیشتر نداریم باید "ما" شویم.این انرژی و وقتی که برای کل کل با هم هدر می دهیم باید برای شکستن شاخ رژیم مصرف شود.
_عدم شرکت در انتخابات هم رژیم را در موضع ضعف قرار میدهد، هم احساس بی اعتنایی مردم به رژیم آنرا برای امتیاز واگذاری های بیشتر برای بدست آوردن دل مردم بیشتر می کند...