Skip to main content

4- در مورد این ادعای اقبال

4- در مورد این ادعای اقبال
کیانوش توکلی

4- در مورد این ادعای اقبال که «.. نمایندگان" نمایندگان" چریک های فدائی با دست اندرکاران نظام نامعلوم است. انچه مسلم است بهشتی دو پیک سازمان را ارشاد می کند. پیشبرد سیاست انشقاق در چپ و حمایت خائنانه چریک های فدائی از فاشیسم اسلامی....»
که اینهم اتهامات نادرستی است . اولا موضوع انشعاب به سالهای قبل از انقلاب بر می گردد . اختلافی که بتدریج جدی شد که اساس آن نفی و یا ادامه « خط مشی چریکی» بود ؛ کسانی همچنان پس از انقلاب از روش قهر آمیز مبارزه سیاسی دفاع می کردند .پس از انقلاب 57 هم این بحث ادامه پیدا کرد و طبیعتا با مسایل روز سیاسی هم عجین شد و به دو تفکر و 2 خط مشی جداگانه در قبال حاکمیت جمهوری اسلامی فرا روئید .این اختلافات موجب بحران بزرگی در درون چریک ها انجامید .

بخش «اقلیت» چریک های فدایی ضمن پافشاری بر خط مشی چریکی ، حاکمیت جمهوری اسلامی را ضد خلقی می نامید وراه مقابله مسلحانه را در پیش گرفت . بخش« اکثریت» فدائیان ضمن رد خط مشی چریکی اماحاکمیت جمهوری اسلامی را خلقی _ ضد امپریالیستی نامید و روش اتحاد و انتقاد را در پیش گرفت ولی همچنان بشکل نیمه مخفی به فعالیت اش تا سال 1362 ادامه داد. خط مشی «اکثریت » سر اغاز کجرویهای یک سال و نیمه بعد شد. انشعاب اقلیت در تابستان 1359 رخ داد و درزمستان سال 60 و پس از دستگیری رهبران حزب توده ؛ دیدگاه ضد امپریالیستی _ خلقی نامیدن حاکمیت بتدریح می شکند و دستگیری سراسری توده ای ها دراردیبهشت 1362؛ فدائیان اکثریت را به خود می آورد ودست از خط مشی اتحاد و انتقاد نسبت به رزیم بر می دارند .بعبارت دیگر از ابتدای سال 62 بتدریج رهبری خود را خارج و دست به تغییر سازماندهی می زنند . در پلنوم سال 63 عملا در خط سرنگونی حرکت می کنند و در پلنوم وسیع سال 1365 اشکارا شعار سرنگونی می دهند و پس از پلنوم مورد هجوم و دستگیری گسترده قرار می گیرند و هزار نفر از فدائیان اکثریت دستگیر می شوند که درکشتارجمعی زندانیان سیاسی در سال 67 بخشی از رهبران و کادر های آن اعدام می شوند. .بنابراین « آیت الله بهشتی» نبود که انشقاق چریک ها را موجب شد بلکه این رهبران حزب توده ایران بود که چریک ها را زیر بمبارانایدئولوزیک _ سیاسی خود قرار داد ه بودند. «فدائیان خلق » که توده ای ترین سازمان چپ آن روز خاورمیانه بود و در شرایط بحرانی زیر فشار های چند گانه ای بدنه سازمانی در نقاط مختلف کشور قرار گرفت . از سوی دیگر جنگ ایران و عراق ، تسخیر سفارت امریکا و... تاثیر مخربی در تصمیم گیری رهبران چریک ها باقی گذاشت . با این وجود این سیاست نا بخردانه فدائیان اکثریت یک سال و نیم بیشتر بطول نیانجامید و این سازمان در اولین گنگره خود این سیاست را مورد نقد بی رحمانه قرارداد.باز هم جا دارد که این تاریخ توسط محقیق بی طرف مورد باز بینی مجدد قرار گیرد .
5- امروز که به گذشته و به روز های قبل و بعد از انقلاب 57 می نگریم .کاملا روشن است که اصلی ترین بد بختی و یا در واقع « آفت» این انقلاب در افراط گری بیمارگونه انقلابیون دهه چهل و پنجاه نهفته بودکه البته در انباشت این افراط گرایی نظام پیشین مقصربود ، فضای بسته سیاسی و سر سخنتی شاه درپذیرش رفرم سیاسی و حضور رادیکالیسم چپ انقلابی در سطح جهان و.... موجب این افراط گرایی پس از انقلاب شد . حاصل کار یکصد هزار کشته ، نابودی اکثر سازمانهای سیاسی _ انقلابی و خروج چهار میلیون انسان نسبتا اگاه از اقشار میانی جامعه از کشور شد و رزیم اسلامی هم روند خروج را تسریع نمود . اما این نکته را نبایستی فراموش کرد؛ کسانی که کج اندیشی فدائیان اکثریت را بدون بررسی زمینه ها و بستر های واقعی ان مورد قضاوت قرار می دهند بدون اینکه افراط گرایی مجاهدین خلق و فدائیان اقلیت و..._ به این خاطر که آنان بخاطر مقابله رادیکال با رژیم اسلامی مبارزه کردند_ مورد نقد قرارنمی دهند .بطور مثال کسانی که مناظره و گفتگوی رهبران چریک ها با بلند پایه ترین عنصر جمهوری اسلامی را «حمایت خائنانه چریک های فدائی از فاشیسم اسلامی » می نامند و در مقابل ترور بهشتی در هفتم تیر ۱۳۶۰ که در پی انفجار در دفتر حزب جمهوری اسلامی که توسط سازمان مجاهدین خلق ایران سازماندهی شده بود، امروز چه نظری دارند؟ ایا این ترورها خود موجب رهایی جمهوری اسلامی از حضور سنگین نیروهای سکولار ، لیبرال ، چپ ، ملی و دمکرات در کشور نشد.