Skip to main content

مصر فرعون قرن بیست و یکم خود

مصر فرعون قرن بیست و یکم خود
Anonymous

مصر فرعون قرن بیست و یکم خود را به نام آزادی، دمکراسی و حاکمیت خلق آفریده است. فرعون قرن بیست و یکم مصر کسی نیست مگر ژنرال عبدالفتاح سیسی. فرعونیسم مصر اما دمکراسی نما می نماید. فرعون جدید که ژنرال است و فرعونیسم، که همان نماد باصطلاح ارتش مردمدار، دعوی دمکراسی دارد: فرعونیسم دمکراسی. یعنی فقط آن چیزی دمکراتیک است، که ژنرال نام می نهد؛ وقتی دمکراتیک است که فرعون چندستاره فراخوان می دهد و توده های ناراضی و عاصی از زخم نمکِ سفره خالی و خشمگین از وضعیت نابسامان اقتصادی و اجتماعی و سیاسی به فرمان فرعون لبیک می گوید تا فرعونیسم ظاهر دمکراتیک توده ای خود را حفظ کند؛ظاهری که نماد پوپولیسم سیاسی است. فرعون دستور و فرمان صادر می کند و میلیون ها به خیابان می ریزند تا به جنگ بخش دیگری از مردمان خود برخیزد که حق و حقوق خود را به تاراج رفته می بینند. ارتش داستان استمرار فرعونیسم مصر است و فرعونیسم مصری

نیاز به قربانی دارد. قربانی فرعونیسم مصر در لوای دمکراسی، دمکراسی است. فرعون که خود حکومت موقت تشکیل می دهد و خود، در آن شرکت دارد، اینک در صدد است به نام دمکراسی به حقوق مدنی و سیاسی و زیست سیاسی دمکراتیک مصر پایان دهد. پارادخش این است که نیروهای مدعی دمکراسی پایه های فرعونیسم معاصر مصر را بر شانه های خود حمل می کنند و فرعون السیسی بر تاج و تخت دمکراسی به سلاخی دمکراسی می رود. و این همه در لوای لولوی هیبت انگیز اسلام سیاسی انجام می گیرد و با فریاد وا مصیبتا! وا مصیبتا! دمکراسی در خطر است! جریان دارد. به نام دمکراسی، فرعونیسم دمکراسی نمای مصری حق اعتراض را از مخالفان خود سلب می کند. به بهانه فرار از زندان یک زندانی سیاسی در سال 2011، که سپس به اولین رئیس جمهور قانونی تاریخ مصر بدل گشت، فرعونیسم عوامگرای مصر ندای برقراری عدالت و محاکمه خاطی را سر می دهد! قانونگرایی فرعونیسم حاکم که در ژنرال السیسی تجلی می کند و کاروانی از اعوان و انصار نظام پیشین و دمکرات های بی تجربه و ناآزموده اما سرخوش و مست از بادۀ قدرت را با خود یدک می کشد، آزموده ای را آزمون می کند که بارها به محک خورده است و به شکست محکوم بوده است: دمکراسی از دل فرعونیسم زاده نمی شود. گیرم که بخش معترض به فرعونیسم نوین مصر را به زندان و حبس درانداختید، گیرم که به نام عوامگرایی؛ دمکراسی را به سلاخ خانه قدرت بردید و بخشی از جامعه را از مشارکت مدنی و سیاسی محروم کردید. اما دمکراسی نه با فرعونیسم دمکرات نمای ژنرال السیسی قرابت دارد و نه با سیاست دمکراتیک در مقام ایجاد هراس و لولوسازی. ابولهولِ فرعونیسم مصری است که اینک سرمست از لبیک به فراخوان ژنرال دگنگ، دمکراسی را در کوی و برزن مصر به خروش میلیونی مردم همیشه در صحنه به قربانی محرابِ باصطلاح مشروعیت مردمی امت همیشه در صحنه می کشاند. امت همیشه در صحنه که گوش به فرمان فرعون و به نام ما مردمیم گور آرزوها و امیال خویش را با پشتکاری قابل تحسین می کند و دمکراسی نوپای خود را که حاصل بهار عربی است به تاراج خزان عربی می سپارد: به فرمان فرعونیسم ژنرال و به نام تثبیت وضع موجود و حذف خونین یک زندانی سیاسی پیشین که جرمش فرار از زندان مبارک در آستانه بهار عربی بوده است! رویداد بهار عربی نشان می دهد که دمکراسی نه آنی است که اخوان مراد می کند و نه آنی است که فرعونیسم، تعریف. تراژدی دمکراسی در مصر و کشورهای مانند مصر درست در همین است که نیروهای دمکرات به جای پایفشاری بر گفتگو و تمرین دمکراسی و تجربۀ روزمره خدایگانی، بستر بندگی و احیای نظام فرعونیسم قرن بیست و یکم را که به طور قطع باید در لوای مشروعیت و حقانیت و امت همیشه در صحنه انجام بگیرد، با بی تدبیری، فقدان درایت و نبود روزمرگی دمکراتیک خود، فراهم کرده اند. آنان برای جلوگیری از یک خطر واقعی-واهی، خواسته یا ناخواسته، کمر به قتل دمکراسی بسته اند در تنگنای تاریخی اسلام سیاسی یا فرعونیسم به سبک ژنرال! مصر هشداری است از یک بن بست واقعی و تنگنای مشخص در کشورهائی که از فقدان دمکراسی رنج می برند اما برای رسیدن به دمکراسی از ایثار جان خود ابائی ندارند: دمکراسی نظام سیاسی فقط نیست. دمکراسی سبکی از زندگی است. این پارادخش بهار عربی مصر و فرعونیسم اینک مصر است.