Skip to main content

بخش اول:

بخش اول:
Anonymous

بخش اول:
جناب رازی: با اینکه حرف زدن با دیوار های سنگی را به کل کل کردن با افرادی ماند جنابعالی و این ایرانخواه و آن نابغه پاپاک خرمدین—که در سه سطر پیام ساده شان به زبان فارسی هشتاد تا اشتباه دارد--- ترجیح می دهم اما از آنجائیکه شما ول کن این موضوع اجازه گرفتن رضا پهلوی از افغانی برای نامیدن ایران نیستد و مانند طفل های شیرخوار که تا پستان مادر را در دهانشان نداشته باشد گریه می کنند بار ها به این مطلب اشاره کرده اید و به نوعی برایتان عقده شده است و تصور می کنید که و به اصطلاح مچ اقای شاملی را گرفته اید خواستم که سندی در اخیتارتان قرار دهم. اگر اینگونه اسناد مورد قبول تان نیست لطفا از من سند مهر و موم شده نامه نگاری بین رضا شاه و مقامات افغانی و انگلیسی را نخواهید که به هیچ کدامشان دسترسی ندارم. اشتباه بزرگ اقای شاملی در این است که فکر می کنند

که اگر با افرادی مانند شما که کلا در جبهه مخالف هستید وارد بحث شوند می توانند در شما ها تغییراتی ایجاد کنند اما من معتقد هستم که حرف زدن ب افرادی مانند شما بمانند پرتاب کردن توپ به طرف دیوار لاستیکی است که توپ بطرف پرتاب کننده باز خواهد گشت. مرحوم کرگه گاررد چه خوش گفته اند که " بحت کردن با افراد متوهم نه تنها باعث کم رنگ شدن توهماتشان نمی شود بلکه آنها را تقویت می کند." بحث های متعدد اقای شاملی با افرادی مانند شما بهترین نمونه صحت این گزاره کرگه گاررد است که تا کنون نه تنها حتی اتمی هم از ساختار ذهن یخ زده تان تکانی نخورده است بلکه اگر هم تحرکی رخ داده باشد در جهت تقویت توهمات تان بوده است و اتم های ذهن منجمد تان بیشتر منجمد شده است. . هیج نویسنده ای نمی یتواند برای هر یک از گفته هایش یک سند بیاورد. اینجا دادگاه نیست و به کسی اتهامی وارد نشده است که متهم مدام برای اثبات بی گناهی اش سند بخواهد. بهر حال من این سند را در اختیارتان می گذام و امیدوارم که بعد از این شب ها با ارمش بیشتر سر بر بالین نهید. می دانم که بعد از خواندن این مقاله از من جای امضای مقامات افغانی را خواهید خواست که قبلا باید بحضور جنابعالی کار آگاه باید برسانم که اگر قبول کنیم که اسم قبلی افغانستان قبل از ایران کنونی ایران بوده است و رضا شاه ار انگلیسی ها و اروپایی ها خواسته است که بجای نامیدن کشورش پرشین از ایران استفاده شود حتما که باید پای افغانی هم در میان بوده است. اینهم آدرس سایت
مدعيان تُرك تباري هزاره‌ها، بي‌بنياد سخن مي‌گويند

http://urozgan.org/fa-af/article/1225/

اینهم بخش هایی از این مقاله بلند بالا

دكتر محمود افشار يزدي نوشته است: «طبق دايرت المعارف بريطانيا (جلد17 ص647 چاپ1968م) در21 مارس 1935م (1314ش) دولت ايران از دول خارجه كه به زبان هاي خود به عادت قديم و تقليد از يوناني ها ورومي ها، ايران را «پارس» ميناميدند، خواست كه اورا ايران بخوانند نه «پارس و پِرس». بعضي كسان از اين خواهش نا راضي بودند، حتي چرچيل سياست مدار انگليس اكراه خود را اظهار كرده بود... خوشبختانه بعد در اكتبر 1949م دولت از تصميم غلط وبي مطالعة سابق بر گشت وباز اطلاع داد كه دول مي توانند ايران را مانند پيش پرسيا، پرس و پرشيا بخوانند.» [vii]
دکتر يزدي افزوده است که: «يكي از محققين افغان به من گفت وتا حدي درست هم مي گفت: آن وقت كه كشور افغانستان «افغانستان» ناميده نمي شد، ايران امروزي هم «ايران» ناميده نمي شد. بلكه به تفاوت زمان به مقدار كم وزياد، اسم هاي مختلف داشت: مملكت پارس- مملكت آذر بايجان- مملكت عراق عجم- ملوك لرستان وغيره. گفتم: اين حرف راست است».[viii] «... سعدي و حافظ، وطن خود را پارس ميناميده اند نه ايران.» [ix]
دکتر افشار افزوده است که: «سعدي در يك بيت، حتي كلمة عجم را... به پادشاهان كَياني ربط داده است گويد: به نقل از پادشاهان ياد دارم/ كه شاهان عجم كيخسرو و جم .
در لغتنامه دهخدا که در زیر نظر دربار چاپ شده، تصریح شده است که: « به کشور ايران در عهد ساساني «اِرانشتر» (Eran - shatr) ميگفتند... و اين کلمه را قوم اُسَّتِ قفقاز بصور «ايرون»‚ Iron. «ايرو» Iroe. و «اير» Ir. بخود اطلاق کرده اند. ... ايران کنوني در عهد صفوي تشکيل شد و وحدت ملي و سياسي يافت... در مغرب زمين از قرون وسطي به نام هايي از قبيل پِرس (به لهجه فرانسوي) و پِرشا (به لهجه انگليسي) مقتبس از لفظ پرسيس که نام يوناني قسمتي از ايران (کما بيش مطابق فارس) بوده برميخوريم ولي در سال 1935م [مطابق 1314 شمسی] بر طبق تقاضاي دولت ايران بجاي پرس‚ پرشا و غيره کلمه ايران پذيرفته شده است و نام اين کشور به ايران تبديل گرديد. »[xi]