Skip to main content

مفهوم "اهل کتاب" مفهوم مشخص

مفهوم "اهل کتاب" مفهوم مشخص
Anonymous

مفهوم "اهل کتاب" مفهوم مشخص تاریخی است و در متن این کتاب مقدس دارای حدود و ثغوری است، که امکان تحول معنائی، که مراد انگیزه نیک مقاله است، را دربست غیرممکن می کند. "اهل کتاب" در متن کتاب مقدس، قران، توانایی چنین تحولی را ندارد مگر آن که کل منطوق کتاب مقدس را به چالش کشید. درست به همین جهت بود، که آیت الله "سبز"، منتظری فقید، چون آگاه بود که چنین خوانشی از "اهل کتاب" به معنای نسخ منطق درون متنی این کتاب است، از دیدگاه فقهی و دینی خود در حصار منطق تاویل درون متنی کتاب مقدس ماند، اما از حقوق بهائیان دفاع کرد و سخن گفت. او می دانست که هرگونه تلاش فرامتنی برای حُقنه کردن این آرزو که گویا بابیان و بهائیان در حیطه کتابی، که او به آن اعتقاد داشت، جای می گیرند را در اصل به کنار نهاد و بحث را از دیدگاه حقوق بشری گشود. واژه "اهل کتاب" همان قدر تحول ناپذیر است که واژه "امامت". هرگونه تلاش درون مت

متنی از این مفاهیم محکوم به شکست است. زیرا، برخلاف خوانش نیک حاکم بر مقاله، تعمیم "اهل کتاب" به گونه ای که هر اهل کتاب یا "اهل کتاب" نامیدن بابیان و بهائیان را در بر گیرد، انفجار متن "کتاب مقدس" است. بن بست "کتاب مقدس" بن بست مفاهیم او نیز هست. تفسیر "کتاب مقدس" در بنیاد خود قابل تحویل به کدهائی است که این کدها هرگونه امکان چنین تحویلی را بر باد می دهند.
اصطلاح اهل كتاب 31‌ بار در 31 آيه از 9‌ سوره قرآن و بيش از همه در سوره آل‌ عمران (12‌ بار) بكار رفته است. این موارد عبارتند از: (سوره بقره/2، 105، 109؛ سوره آل‌ عمران/3، 64 ـ 65‌، 69 ـ 72، 75، 98 ـ 99، 110، 113، 119؛ سوره نساء/4، 123، 153، 159، 171؛ سوره مائده/5‌، 15، 19، 59‌، 65‌، 68‌، 77؛ سوره عنكبوت/29، 46؛ سوره احزاب/33، 26؛ سوره حديد/57‌، 29؛ سوره حشر/59‌، 2، 11؛ سوره بينة /98، 1، 6).
در اصل شأن نزول این آیات نیز، که بر جنبه رویدادهای تاریخی حکایت دارد، بر اهل کتاب معینی اشاره دارد. تعبيراتي كه در این کتاب به کار رفته است در عين تعدد در لفظ كتاب با يكديگر مشترك هستند، بدين ترتيب كه گاهي از اينان با اصطلاح مشهور «اهل كتاب» و گاهي با«الذين آتيناهم‌ الكتاب» و گاهي با «الذين اوتوا الكتاب» ياد مي‌كند.به ویژه که بحث "خاتمیت" است که سنت رسولی و سنت تفسیر قران را برای آبستنی و زایش "اهل کتاب" به معنای مشتمل بر بابیان و بهائیان به ورطه نیستی می کشاند. اهل کتاب به یهود، نصاری، مجوس، صابئین ناظر است. برای انسانی که به دین باور ندارد، دعوی هر انسانی که فرستاده عالم قدس است علی السویه است. اما برای دینداران چنین نیست. و هر دینی با دین قبلی خود کمتر مشکل دارد تا با دین بعد از خود. از دیدگاه حقوق بشری، باب همان قدر فرستاده یزدان است که بهاالله یا محمد، موسی و عیسی و غیره. ادیان جدید همان قدر صاحب اعتبار و منزلت هستند که ادیان ابراهیمی. پروژه دین سازی همان قدر برحق است که مدعیان اهل کتاب. به ویژه که اصلطلاح "اهل کتاب"، از حیث تاریخی، تمایزی است میان دین توحیدی و تک خدایی با ادیان طبیعی و چندخدائی. از حیث تکامل زبان نیز اگر بنگریم، دینِ مبتنی بر کتاب بیانگر تحول فرهنگی و ساخت زبانی است که انباشت آگاهی تاریخی و بیانگر فرازی از تحول فرهنگی است. ادیان توحیدی، برخلاف آن چه که "اهل کتاب" مدعی اند، وامدار این ادیان طبیعی هستند. مبحث "روح" در ادیان توحیدی، بدون پیشینه جان انگاری و انگاره روح داشتن اشیاء غیرممکن بود.
به بیان دیگر، مولفه ها و اقنوم مفهوم "اهل کتاب" چنان در همتنیده و متعدداند که هر گونه تاویل موسعی از این مفهوم منقبض است که ساختار متن را ویران می کند. منتظری فقید درست دریافته بود که چنین انقلاب مفهومی در لیوان "اهل کتاب" سرتاسر "کتاب مقدس" را تا سرحد ناشناختن خیس خواهد کرد و جوهر آن را خشک. به اتفاق، درست به همین دلیل بود و هست که آن جوان فرزانه شیرازی خود را وامدار منطوق کتاب مقدس می دانست که شریعت اش را از حلقه نسخ آویزان ساخت. زیرا واقف بود که از سوراخ سوزن "اهل کتاب" ممکن نیست عبور دهد.
البته می توان هر نویسنده کتابی که دعوی فرستادگی و نویسندگی کتاب مقدس دارد را اهل کتاب خواند. اما میان این اهل کتاب و آن "اهل کتاب" هیچ سنخیتی نیست.
دینداران مسلمان باید بپذیرند که بابیان و بهائیان شهروندان برابرحقوق این جامعه هستند و آزادی دین و مذهب حق انسانی است. خواه آنان این یا آن آئین را برحق بدانند یا ندانند. رواداری به معنای حق ناروا بودن؛ در جائی طلوع می کند که دعوای بی سرانجام ادیان به تخته سنگ حقوق بشر برخورد می کند و اهل کتاب را به معنای همه آنانی که دارای کتاب هستند منظور می دارد.