Skip to main content

دوست گرامی، دنیز ایشچی، شما

دوست گرامی، دنیز ایشچی، شما
تبریزی

دوست گرامی، دنیز ایشچی، شما سخنان سودمند و ارزنده ای در این نوشتار نوشته اید، برای نمونه شما نوشته اید: ( .......... این بر عهده پیروان سوسیال دموکراسی در آذربایجان می باشد تا در مقابل ناسیونالیسم کور ایستاده و ارزش های حقوق بشری، برابری و عدالت اجتماعی، دموکراتیک و مدرن و مترقی را نمایندگی کرده و رهبری نمایند .......... ) ..........

دوست گرامی، دنیز ایشچی، شما سخنان سودمند و ارزنده ای در این نوشتار نوشته اید، برای نمونه شما نوشته اید: ( .......... این بر عهده پیروان سوسیال دموکراسی در آذربایجان می باشد تا در مقابل ناسیونالیسم کور ایستاده و ارزش های حقوق بشری، برابری و عدالت اجتماعی، دموکراتیک و مدرن و مترقی را نمایندگی کرده و رهبری نمایند .......... ) آری درست است، همگان باید در برابر پندارهای زهرآگین ناسیونالیستی بایستند چرا که با پندارهای کهنه و مرده و از مد افتاده ناسیونالیستی در جهان کنونی نمی توان امیدوار بود که مردم یک سرزمین به خوشبختی و پیشرفت برسند اما بدبختانه بسیاری از سازمان های سیاسی که نام خود را چپ گرا گذاشته اند همان سخنانی را که ناسیونالیست ها و پان نامه نویسان می گویند و می نویسند از زبان پرستی گرفته تا دستاویز کردن فدرالیسم برای دیوارکشی های هیتلری میان مردم یک سرزمین طوطی وار بازگو کرده و بازتاب می دهند! چرا؟ چون در گردابی به نام پوپولیسم گرفتار شده اند! در گفتارها و نوشتارهای کسانی که ناسیونالیست نیستند اما در گرداب پوپولیسم و این بار از گونه ناسیونالیستی آن گرفتار آمده اند خودگردانی (فدرالیسم) برابر با دیوارکشی های هیتلری میان مردم یک سرزمین است نه ابزاری برای مردمسالاری! و زبان دستاویزی برای تکه پاره کردن یک سرزمین است نه ابزاری برای پیوند میان انسان ها ! واژه هائی مانند "حق تعیین سرنوشت" و "فعال مدنی" که هیچ پیوندی با ناسیونالیسم ندارند در گفتارهای پوپولیست های ناسیونالیزه شده برابر با نمادهای ناسیونالیسم هستند! در گفتارها و نوشتارهای پوپولیست های ناسیونالیزه شده "فعال مدنی" برابر با کسی است که می گوید: چون من پارس یا کرد یا ترک یا عرب و .......... هستم باید میان خودم و دیگران دیوارکشی کنم و "حق تعیین سرنوشت" نیز دستاویزی برای تکه تکه کردن یک سرزمین و برپائی جنگ های خانمانسوز ناسیونالیستی است! و ..... و ..... و ..... از این روی نخستین کاری که همه چپ گراهای ایرانی باید انجام دهند رهاندن خودشان از گرداب پوپولیسم و جدا کردن صف خودشان از چپ گراهای پوپولیست است و من دارم نوشتاری می نویسم به نام: (پان پوپولیسم از پان های ناسیونالیستی نیز زیانبارتر است) و در این باره به فراخی سخن خواهم گفت.