Skip to main content

در پاسخ به پرسش موضعگیری نسبت

در پاسخ به پرسش موضعگیری نسبت
اقبال اقبالی

در پاسخ به پرسش موضعگیری نسبت به رژیم اسلامی به چند نکته می پردازم: نخست باید اسلوب و عزیمتگاه سیاست را تبیین کرد. اپوزیسیون به طیف وسیعی اطلاق می شود که در داخل کشور و سراسر جهان حضور دارند و به اشکال گوناگون برای برچیدن نظام نکبتبار اسلامی مبارزه می کنند. و اما تغییر امر توده هاست و نه کسانی که به قیمومیت مردم سخن می گویند و تحولات از بالا را تعقیب می کنند. تحولات از بالا شامل آرزوی تداخل نظامی و دخیل بستن به جناح های حکومتی ست. هر دو نیرو به سازماندهی قدرت مردم برای تغییر بی اعتقاد اند و از همینرو از فراز مردم سیاست ورزی می کنند. چرائی شکنندگی و ناپایداری اتحادها را بایستی در فقدان حضور رهبران عملی جنبش های اجتماعی دید. سازماندهی آمرانه ائتلاف های سیاسی و جان سختی فرقه گرائی و تعلل در شکل گیری اراده واحد دمکراتیک در برابر جمهوری اسلامی معلول همین گسست هاست.

تغییر در بالا مشروط بر آگاهی و تشکل در پائین است. مردم را نمی توان بر سر شعار سرنگونی در ابعاد ملی متشکل کرد، ولی می توان حول مطالبات مشخص و روز اقشار اجتماعی و شعارهای همگانی متشکل و همپیمان کرد. شعارها و مطالبات خنثی نبوده و حلقه های یک سمت گیری سیاسی، اجتماعی و فرهنگی معطوف به برچیدن جمهوری اسلامی ست. بنابراین اپوزیسیون می تواند با مطالبات آزادی پوشش، آزادی زندانیان سیاسی، آزادی تشکل و تحزب و ... بستر گردآوری قوا را فراهم کند.
روحانی اعلام کرد که چهار کمیته کارشناسانه در حوزه های اقتصادی، اجتماعی فرهنگی و سیاست داخلی و سیاست خارجی ایجاد کرده است. آمار و ارقامی که این کمیته ها از جامعه می دهند با آمارهای دولتی متفاوت اند. او قصد دارد در 100 روز اول مشکلات را با رهبری و مردم طرح کند او می خواهد با استفاده از "سرمایه بزرگ رهبری" و مجلس از این پیچ تاریخی عبور کند.
ما هم هنوز آمار و ارقامی از تخریب فاجعه بار حکومت اسلامی از نظر اقتصادی، فرهنگی، روانی، اخلاقی و ... نداریم ولی در همین حد که آشکار شده است؛ ساختن جامعه و اقتصاد مطلوب با استفاده از "سرمایه بزرگ رهبری" ناممکن بنظر می رسد. نیروئی که خود عامل بحران است، نمی تواند کاتالیزاتور حل بحران گردد.
از همینرو ما مجاز نیستیم توهم به کسانی را دامن زنیم که خود موضوع تغییر هستند!!!
مشی سیاسی ما چون گذشته تمرکز بر سر هسته سفت نظام (مافیای ولی فقیه) و افشای بی امان مردمفریبی های دولت است. افشاگری ها می تواند معطوف به ارتقاء آگاهی سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، ملی و تاریخی مردم و سمتگیری ساختارشکنانه (کلیت نظام) باشد.
در پایان:
در مورد مصر درست است که اقشار عقب مانده فرهنگی وزن بالائی دارند ولی حضور خیابانی و هژمونی جنبش تمرد دولت اسلامگرا را فلج کرد.چرا 22 میلیون امضاء و حضوری نزدیک به دوبرابر آراء مرسی در انتخابات نادیده گرفته می شود؟ چرا اقدام مرسی با اتکاء به 13 میلیون رای برای تغییر قوانین و اسلامیزاسیون کودتا محسوب نمی شود؟