Skip to main content

با تشکر از جناب باقرزاده!

با تشکر از جناب باقرزاده!
Anonymous

با تشکر از جناب باقرزاده! بابت محبت در جواب و اجازه برای ادامه مباحثه؛ (کاملاً با این جمله موافقم که فرموده اید: « دادگاه باید عادلانه و صالح باشد بدون حق صدور حکم اعدام») - ولی نمی توانم بپذیرم که فرد مورد نظر - متهم - اگر مدعی باشد که: «در صورتیکه دستور را انجام نمی داد، ممکن بوده است که جان خودش در خطر باشد» را هیچ دادگاهی بتواند "رد" بکند.(داریم راجع به سیستمی بررسی می کنیم که - هر چند در محکمه ای هنوز قطعی نشده - احمد خمینی را هم می توانسته "حذف" نماید.) لذا اصل را اگر بر برائت بگذاریم و در حضورِ مدارکِ کافی بر وجود یقین در مورد آمران، آیا سیاست بهینه نمی تواند این باشد که اعلام بشود: «در محکمۀ عادلانه و صالح که بدون حق صدور حکم اعدام تشکیل خواهد شد، اصل بر قبولِ ادعای متهم خواهد بود، مگر سندِ متقیین برای جنایت وجود داشته باشد؟» - (بقیه درادامه)

توضیح اینکه استاد در یادداشت خود، احتمال اینکه ممکن بوده به روحانی رای داده باشند را مفروض گرفته و نتیجه می گیرند که در این صورت با معرفی "پورمحمدی" شرمسار می شده اند./ نگرانی که مرا وا داشت که در این بحث وارد بشوم این نکات بود: 1- آیا این موضوع که ما هنوز نمی دانیم آمران و مقدمه چینان آمریت شخص خمینی دقیقاً چه کسانی بوده اند، کافی است که "کسانی" تا به آن حد "منزه" دیده شوند که اگر به انها رای هم می دادیم، شرمسار نباشیم؟ 2- آیا تمرکز بر "آمران درجه 2" که در رسانه ها معرفی شده اند و یا تهدید مجریان احکام جنایت به تلافی، به تعداد دشمنانِ تغییر اضافه نمی کند؟ (انتظار خودم را می نویسم: 1- سیاست ورزی ایجاب می کند که "سربازان" و افرادی که در مسیر جنایت به مجریان آن تبدیل شده اند، مطلع شوند که در صورتیکه سندی دال بر آمر و فاعل جنایت بودن آنها وجود نداشته باشد، مشمول اصل برائت خواهند بود. 2- در صورتیکه آمر مستقیم جنایتی امروز در مسیری واقع شده باشد که "سیاستمداری" به "وحدت مقطعی" با ایشان نیاز داشت، با اعلام رسمی اینکه دارم با یک "جانی" برای کنار زدنِ آن "یکی" - که حتی ممکن است جانی هم نباشد - ولی هم اکنون در مسیر رسیدنِ به مطالباتِ جنبش "مانع" است، "وحدت می کنم"، تصمیم بگیرد و عمل نماید.) آیا اشتباه می کنم؟