Skip to main content

حمام خونی که در مصر به راه

حمام خونی که در مصر به راه
Anonymous

حمام خونی که در مصر به راه افتاده است توسط ژنرال ال سیسی و با حمایت یا تسامح تمام آن گروه های سیاسی که چون در یک رقابت قانونی از پس رقیب برنیامدند، به زیر کلاه نظامیان خزیدند، تکرار آن دوره شانزده ماهه حکومت نظامیان در میان ماه فوریه 2011 و ماه یونی 2012 است. ارتش در آن زمان در چند مورد به همین شیوه قصابی عمل کرد.از جمله در: سرکوب خیابان محمد محمود در قاهره، در قتل عام تظاهرکنندگان مسیحی در ماسپرو، در بی عملی و اجازه دادن به کشتار در مسابقه فوتبال در پورت سعید، در آزمایش باکرگی در میدان تحریر، و دستگیری هزاران نفر تظاهرکننده مصری و محاکمه غیرقانونی آنان در دادگاه نظامی. بی درایتی و بی کفایتی هر دو جناح سیاسی، یعنی مرسی و مخالفان او، سبب گشت که مساله سیاسی به مساله نظامی بدل شود. ارتش از این ناتوانی حداکثر استفاده را برد و بر بستر نارضایتی اقتصادی، آب رفته را به جوی بازگرداند. در حالی که

ارتش مصر خود بخشی از بحران ساختاری اقتصاد مصر است. اما ارتش از این بحران سیاسی حداکثر استفاده را برد تا مشروعیت از دست رفته خود را با ظاهر توده ای به دست آورد. آن چه امروز مهم است، حمایت از این یا آن جریان سیاسی یا ارتش مصر نیست. بحث بر سر بازگشت به سیاست و بازگشت نظامی ها به اردوگاه های ارتش است. بحث بر سر مبانی دمکراسی است. بحث بر سر این است که اخوان المسلین بخشی از فرآینده دمکراتیزه شدن و نوسازی مصر است و مصر دمکراتیک بدون حضور این بخش از جامعه، سرابی بیش نیست. دمکراسی تحمل مخالف است. دمکراسی رقابت سیاسی با رقبای سیاسی است. حذف رقیب سیاسی و یا تبدیل آن به دشمن که حتما باید به دست ارتش سرکوب شود، کوره دمکراسی را گرم نمی کند بلکه آسیاب خون است. کشتار مخالفان به دست ارتش، به بهانه دمکراسی، دروغ است. دفاع از امنیت و ثبات و مشارکت مخالفان بخشی از پروژه نوسازی است. به همین جهت است که سکوت دمکرات ها در درازمدت به ضرر دمکراسی و ناشی از یک خطای راهبردی و کلان است. سرکوب، اخوان را به رادیکالیسم سوق می دهد. رادیکالیسم در جامعه تقویت می شود و ارتش، برنده اصلی این رادیکالیسم است که تا حدی نیز مورد تمایل ارتش است. دور باطل خشونت باید قطع شود و زرادخانه ارتش، متوقف. آزادی مرسی و رفع حصر از سران دیگر اخوان، در عین تشکیل کمیته عبور از بحران متشکل از تمام گروه های سیاسی مصر و بازگشت ارتش به سربازخانه ها و استعفای ژنرال السیسی در عین مصونیت جانی و مالی برای او، می تواند به عنوان آغاز این گفتگوها تلقی شود. دستکم البرادعی زود به اشتباه خود پی برد و نخواست که دستش به خون مردمش آغشته شود. فراموش نکنیم که هواداران رژیم پیشین بیکار ننشسته اند و آن ارتشیانی که در زمان مرسی بازنشسته شدند، اینک هجده نفر آنان به مقام فرمانداری رسیده اند. به عوض امکان گفتگوی ملی میان جناح های درگیر و سیاست معطوف به آشتی ملی، ارتش راه سرکوب و کشتار را برگزیده است. طرفه اما در این میانه آتش و خون، آن بخش از نیروهای به اصطلاح دموکرات و سکولاری است که مدام از سرکوب ارتش و کشتار بخشی از جامعه مصر حمایت می کنند و ابراز شادمانی. وقایع مصر نشان می دهد که میزان و معیار دمکراسی طلبی در میان ما چقدر گزینشی و میلي است. بگذریم از بحث حقوق بشر و اخلاقی قضیه.