Skip to main content

سلام رفیق گرامی آ.ائلیار

سلام رفیق گرامی آ.ائلیار
بهنام چنگائی

سلام رفیق گرامی آ.ائلیار
شک ندارد که ما با هم همعقیده بوده و هستیم و اغلب از اشعار و نوشته های شما بهره برده و مسرور می شوم. اما، من این بحث را که شما می خوانید تا حدودی با دیگری نیز داشته ام!

البه با قدر دانی از شما برای بحث مفید و سازنده تان! ببینید رفیق بسیار گرامی، افکار و اعمال آدم ها از اراده ی ماها، یعنی من و شما و نوعی های بد و خوب ما، حتی در نزدیکترین روابط، همچون فضای خانواده بین (مادر و پدر و فرزندان)هم اغلب در نمی آید و اصولا اثرات تکوینی بدین شکل فیزیکی حالت و هویت نمی گیرند یا لااقل من چنین فکر می کنم.

اما، تردید ندارم که منش، رفتار و اصولیت های ساده ی عام و انسانی و پایه ای حتما و قطعا می توانند ابزار شگل گیری درست و سازنده ی چنین روابطی در جامعه طبقاتی باشند و بتوان آنرا توسط خود توده های فریب خورده با قدری بردباری و گذشت تعمیم داد.

بنابرین، شاید بد نباشد و نیست که به گذشته های نچندان دور و البته به اوج آن عصر و فصل بالای ماه نشینی خمینی و امروز مضمحل و کلاهِ بی پشم و بی آبروی خامنه ای، هر دو را در کنار هم نهاده، بررسی کرده و بنگریم و به نتایج آن و این جنون ضدبشری و شکست خورده، که جز قهر کور و وحشیانه و به تبع آن زمینه سقوط ناگزیر استبداد مذهبی خود را ممکن ساخت، حالا دیگر نتایج اش را در بازتاب های کاملا آشکار دیروز ۸۸ و امروزی بعد از نمایش انتخابات، توسط مردمان که دیریست آنها بیدار گشته اند و از روی تمامیت رژیم گذر کرده اند، را هر چه منطقی تر بسنجیم. در آنصورت: آیا اصولا اینک از آن سیاهی لشگر و مریدان جامه دریده ی نادان هنوز هم خبری هست؟

به برداشت من و بسیاری، دیگر آن فضا و دوران گذشته های یکه تازی و باور کور به اسلام سیاسی سپری شده است. و قطعا این همان دلیل، محور و نتیجه معقولی ست که من تا حدود زیادی به دنبال آنم.
زیرا از کنش و منش درست مبارزه ی طبقاتی و عمدتا امید بستن به راه حل های اراده ی کارگری و توده ای، نبرد خشونت ستیز، مسالمت جویانه، مبارزه ای ست کارآمد و بدلیل کثرت جویندگان و نیازمندان آن دگرگونی، پیروزی اش نیز قطعی و در نتیجه انقلاب را مزدبگیران برای خود و بشریت همنوع دارد و بهمین دلیل تضمین و حفظ اش به کمک خود آنها که درگیر مبارزه طبقاتی هستند میسر شده و در زیر کنترل اراده ب سیاسی و منافع آنها به سادگی در می آید. شک هم نیست و ندارد که در دراز مدت بیشترین که او نیروی کارگری و مزدبگیری را به دور خود جمع کرده و طبعا هم در مقابل دشمنان رنگینش موفق است. و تنها در آنصورت پیروزی انقلاب و حفظ اش نیز از مضار احزاب چپ فراطیقاتی همچون تجربه های تلخ گذشته دور، مصون و مبرا خواهند ماند.

و البته من نه هالو و ساده لوح هستم و نه درک ساده ای از تضاد طبقات در جوامع به شدت نابرابر کنونی دارم!

اما یقین دارم که خون را با خون نمی توان شست. بخشض مبلغ و مدیریت تحمیق توده ها را می توان توسط افشاگری خیلی زود رسوا و خلع سلاح کرد. اگر چنین شود که فضای کنونی در کشورهای مسلمان حکایت صریح از آن می کند.

پس، بیش از این فضا تجربی مردمی در اغلب دول منطقه مسلمان به تحمیق و سوءاستفاده از خوشبینی توده ها نسبت به اسلام و اسلام سیاسی نمی دهد. و اگر از اوضاع چنین برداشت شود که من می بینم؛ تنها و تنها آنگاه است که ما خواهیم دید که خشونتگرائی و آدمخواری این فرهنگ سخیف بشدت زیر توان عقلانیت انسان ظرف ۳۵ سال در ایران و به مرور کل منطقه زیر لگد بیداری و هوشیاری مردمی له شده و در آینده بیشتر و عمیقتر خواهد شد و فرصت های بهره برداری غیر اخلاقی آنان در ذهن، بطن و متن افراد و جوامع از بین خواهد رفت.