Skip to main content

حضور با سعادت جناب اهبر که

حضور با سعادت جناب اهبر که
Anonymous

حضور با سعادت جناب اهبر که بنده و خوانندگان را از نثر وزین خود مستفیض فرموده اند، مرحمت کرده و مرقوم بفرمائید این "قرار" مربوط به کدام ازمنه ماضی و حال می باشد. بنده در اثر ضعف مفرط حافظه بیاد نمی آورم که چنین قراری با شخص شخیص حضرتعالی بسته باشم و اگر عفو بفرمائید، معترفم که جناب نوابتان را اصلا بجا نمی آورم. ولی محض اطلاع آن سرور یگانه و آن عزیز دردانه حضورتان عارضم که من اگرچه در آرزوی یک دنیای بدون مرز می سوزم، ولی می دانم که این آرزوی دور راا به خاک سرد گور خواهم برد، زیرا در دنیایی که عشیره پرستانش بر سر اینکه ارومیه مال ترک است یا کرد شکم تفکر را با خنجر قلم می درند، دنیای بی مرز فقط خواب و خیال است. البته حقیر سرنیفتادم که تقاضای ارائه سند از جناب شاملی چه دخلی به فرمایشات جناب تبریزی دارد و چر اگر کسی متقاضی سند نامه رضاشاه به پادشاه افغانستان بود، باید حکما در باره انترناسیونال

قلم بزند؟ جسارتا خدمتتان عارضم که یحتمل شما بنده را با ایشان عوضی گرفته اید و شاید هم فرض فرموده اید که چون هر گردویی گرد است، لاجرم باید هر گردی هم گردو باشد! یعنی چون هم من و هم جناب تبریزی با جناب شاملی سرشاخ شده ایم، پس علی القاعده باید هردو معتقد و جاننثار انترناسیونالیسم باشیم!؟ و ایضا جسارت است که خدمت باسعادتتان عارض شوم؛ چرا افاضاتی می فرمایید که موجب خنده و مضحکه بشوید؟