Skip to main content

دوست گرامی جناب رازی، با

دوست گرامی جناب رازی، با
Anonymous

دوست گرامی جناب رازی، با سلامهای خسته نباشین خدمت ارباب حضور، ما نیز به عنوان خوانندگان کامنتهای شما و جناب تبریزی گرامی، چشم امید داریم که در محضر مشرف از اقیانوس علم و معرفت و از دانش وسیع و حضور منورتان قطره ای به ارمغان برده، از این چشمه فیاض و جوشان آفتاب جهان بینی انترناسیونالیستی، و جهان وطنی تان، دل مشتاق خود را با گوهر بلاغت و زیور تراوشات انوار زولالتان روشن نمائیم. و این نیاز به قید مکرر از جانب ما مقرون به توضیح و وعده نیست، که خوانندگان شما مثل تشنه گانی که در انتظار چشمه جوشان فضل بی پایان کمالات معنوی تان هستند، ما نیز در تلالو فصاحت و بلاغتتان، مترصد و در انتظار تبیین و تشریح موضوعات مطروح از جانب بزرگوار هستیم. و جنانکه شخصا در منویات خود در کامنتهای مندرج در (ایران گلوبال) خطاب به جناب شاملی، با تداخل گفتار و اداراک ممیز،و توضیح فکور به نقد یقین و اقرار مشحون،

بصراحت نفس قرا میفرمائید: (من اگرچه با همه حرفهای جناب تبریزی موافق نیستم، ولی معتقدم هرکسی به هر بهانه ای کسی بجز رژیم اولترا فاشیستی اسلامی و ولایت فقیه را (مثلا موجود موهوم و مسخره ای بنام "پانفارسیسم" یا "شوینیسم فارس"! را) به عنوان مقصر دردهای مردم معرفی کند، دانسته یا ندانسته در خدمت ارتجاع اسلامی حاکم است.) پایان نفل قول. اگر جنابعالی، حضور مستطاب "پانفارسیسم، و همچنین شوونیسم فارس) را بقول خودتان موجود موهوم و مسخره میدانید، آیا در اینجا ندانسته یک سهو جدی نمی فرمائید؟ چون صحبت از وجود، بحث از هستی است. پس چیزیکه وجود دارد، نمی توان به آن لقب موهومیت داد. در ثانی کلمه، و یا مفهوم یک لغت، ماهیت صوری و معنوی دارد، و مفهوم عملی چنین الفاظی بصورت آشکار و خشن در رفتار و کردار حاکمان رژِیم جمهوری اسلامی در انظار جهانیان معلوم است. و کتمان آن دنیا را نسبت به جنابعالی با قهقه توصیف ناپذیری به خنده وا میدارد. و همانطور که به ادراک فهم مستحضرید، هر حکومتی ماهیت سیاسی، ماهیت اقتصادی، ماهیت فرهنگی و زبانی دارد. و جسارتا چنین محسوس مینماید،که محضر مکرم هنوز تا بحال از درک این موضوع با حدس یقین عاجز هستید، و یا آگاهانه خود را به ندانستن آن اکتفا میفرمائید، که ماهیت سیاسی رژیم ائده لوژی افراطی اسلامی، و شیعه اثناالعشری است. ماهیت اقتصادی آن سرمایه داری عقب مانده بازاری است، و ماهیت فرهنگی، و زبانی آن فرهنگ عشیره فارسی، و یا به دیگر سخن فرهنگ عقب مانده استعماری است که به زور شلاق و اعدام به بیش از هشتاد در صد مردمان و خلقهای غیر فارس ایران، تحمیل میشود. در حال لازم است به یک نکته باریک نیز اشاره ضمنی بشود، که مثال جنابعالی در خصوص گردی گردو، جامع بقرین نیست ، زیرا بر عکس تنویر جنابعالی، ممکن است قریب باتفاق گردو ها گرد باشند، اما هستند، گردو هائی که نه بشکل گرد، بلکه بنا به غریضه طبیعی و یا بنا بر عرف سببی بشکل بیضی هستند، و از شیکل دایره مخروج اند. برای مثال هرگاه شما بسته گردوئی را برای مصرف شخصی ابتیاع بفرمائید، احتمالا یک و یا چندی از گردو ها را خواهید دید که از شکل کروی خارج و منظر بیضی بخود گرفته اند. اما در هر حال ماهیت گردوئی آنها چندان تفرقی از هم ندارند، و در حیطه همگون به اظهار وجود محیط اند. در معییت تان، مرقوم بذکر است که در این تسجیل، و تمثیل عینی عرض بمحضر مستطابتان، بر این فرض مسلم تفهیم مینماید، که جانب ادراک صد در صد، به طریق اولی ست، و اگر یقین بر این باشد که موضوع از جمیع جهات حق وفوفق و اقراء معرفت بحق مدارا گردد، حال از جنابعالی میپرسم ؛ که بدون بکار بردن کلمات (عشیره پرستان، ناسیونالیستها، مرز ها و سرحدات آزاد، انترناسیونالیسم، جهان وطنی، مملکت کره زمین، مرز کشی های قومی، مرزهای در حال فروپاشی، .. و امثالهم، مثل همیشه زینت بخش و ترویج افکار و گشایش مفکوره جنابعالیست و تقریبا مثل تبریزی گرامی، که خود را تحت پوشش ستاره سرخ مفروش و مستور میفرماید، و نام تبریز را مثل پناهگاهی، بر نام خود ارجع میشمارد، در تمام نوشته جات شما، مثل تبریزی گرامی، مفهوم سیاسی خود را در حد تکرار مکرارات بصری و سمعی به نمایش میگذارد. و اذهان خواننده و شنونده را، به قید مطلق محصور میدارد. حال سئوال این است که آیا بدون ترغیب و تکرار چنین مکرراتی بحث در باره موضوعات برای شما ممکن است؟ این سئوال را از این جهت به شرف عرضتان تقدیم میدارم، که بار دیگر تعجب نفرمائید، و ادعا نفرمائید، که شما قولی بکسی نداده اید، بدین فرض یقین خوانندگان در انتظار گشایش و فحص و بحث مصادیق فوق، بطریق روشنگری و حضور سعادتمند جنابعالی برای تنویر و توضیح کلمات، و بسط ادراک نامبرده میباشند. دوستار شما، اهبر.