Skip to main content

تناقض کجاست؟

تناقض کجاست؟
اقبال اقبالی

تناقض کجاست؟
آقای خسرو خضری نوشتند: "مسولین ایرانگلوبال همیشه تاکید دارند که مخالف خشونت هستند و خشونت را تبلیغ نمی کنند ولی ما همیشه می بینیم که آقای اقبالی یکی از کارهایشان در سایت تبلیغ خشونت است*. و در ادامه"
"من هرگز مبلغ <خیزش های شهروندی در سراسر ایران و قیام ملی برای فرستان نظام به زباله دان تاریخ> با شیوه های خشونت آمیز نیستم".
آیا دفاع از مبارزات جوانان بلوچ (با احترام به حق تعیین تاکتیک) تبلیغ خشونت است ولی تبلیغ و ترویج تسلیم طلبی و دعوت ملت به صبوری، بردباری و تحمل تجاوزکاران تبلیغ جاودانگی بردگی و اسارت نیست؟ آیا مشروط کردن نجات ملت از زیر سلطه جنایتکاران به لطف و کرم حاکمان و محدود ساختن مبارزات به چانه زنی با بالائی ها نظاره گری منفعلانه و خلع سلاح فکری مردم برای برچیدن استبداد و جباریت و در کردار، تبلیغ برباری بی حرمتی به انسان و انسانیت و ماندگاری خشونت دولتی نیست؟

خلع سلاح نظری و تعیین چارچوب های کلیشه ای و خط قرمز سرنگونی نظام (به بهانه نفی خشونت)، فرمان ایست به جنبش براندازی جمهوری اسلامی و تبلیغ کنار آمدن با نظام است. جنبش خواهش و تمنا و التماس و دعا بر اساس سیاست "آهسته برو آهسته بیا گربه شاخت نزنه" ناظر بر استراتژی تغییرات نسل ها می باشد و نه پیکار برای برداشتن تیغ رژیم جنایت پیشه اسلامی از گلوی فرزندان ایران در زمان حال!
در تاریخ بشر قیام ها و انقلابات شکوهمندی وجود داشته است که محصول بلوغ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه بوده است. انقلاب فرانسه، انقلاب مشروطه و ...
راستی اگر "خشونت طلبان" شمالی و بختیاری در تهران (انقلاب مشروطه) پوزه قاجار و قزاق ها را بخاک نمی مالیدند هنوز مصلحین اجتماعی جلو پای خاندان قاجار لنگ پهن نمی کردند؟
بنابراین نمی توان در مورد اشکال مبارزه مردم فرمان صادر کرد. انقلاب امری خودبخودی ست و مشروط به اراده روشنفکران نیست که بتوان برای آن نسخه تهیه کرد. ولی احزاب سیاسی و اقشار پیشتاز جامعه می توانند به ان سمت و سو دهند و فرهنگ و منش انسان محورانه و متمدنانه را جایگزین بربریت حاکمان کنند.
نظریه "خشونت به دنبال خود خشونت را دارد" به نادرست مشکل را به اشکال پیکار برای رهائی نسبت می دهد ونه این که خشونت ارتباط تنگاتنگی با عیار آگاهی و فرهنگ سیاسی، شعور اجتماعی و برسمیت شناختن حقوق مردم در جامعه دارد.
در خاتمه؛
راه رهائی از استبداد و جباریت اسلامگرایان آگاهی، آگاهی، اگاهی و سازماندهی جنبش های اجتماعی مدرن و ایجاد اراده واحد دمکراتیک ملی برای برچیدن طناب های دار و برپائی جمهوری لائیک، دمکراتیک و سوسیال در ایران است. مبارزات سیاسی اجتماعی اساسن سیاسی و مسالمت آمیز هستند و از انجا که هدف برچیدن کلیت نظام و قطع کردن دست جنایتکاران است، نباید ضرورت های عملی قیام ملی -سراسری در ایران را نادیده گرفت!