Skip to main content

آقای اقبالی جواب خودشان را با

آقای اقبالی جواب خودشان را با
Anonymous

آقای اقبالی جواب خودشان را با یک سوال شروع می کنند و می پرسند که تناقض در کجاست؟
تناقض در اینجاست که شما از یکسو می نویسید که: <مبارزات سیاسی اجتماعی اساسن سیاسی و مسالمت آمیز است> و از سویی دیگر حکم می کنید که <طناب ها را از دستانشان بگیرید و اویزانشان کنید!!! > از سویی به دار کشیدن مبارزان را بربریت اسلامگرایان می نامید و از سوی دیگر آویزان کردن اسلامگرایان بربر را <فرهنگ و منش انسان محورانه و متمدنانه> می دانید. از سویی خواهان لغو مجازات اعدام هستید و از سوی دیگر اعدام به شیوه ترور را تایید می کنید. از سویی می نویسید که: <راه رهائی از استبداد و جباریت اسلامگرایان آگاهی، آگاهی، اگاهی و سازماندهی جنبش های اجتماعی مدرن و ایجاد اراده واحد دمکراتیک ملی برای برچیدن طناب های دار و برپائی جمهوری لائیک، دمکراتیک و سوسیال در ایران است> و از سوی دیگر از ترور دادستان جلاد زابل در پوست خود

در پوست خود نمی گنجید و به جوانان می گویید که بروید و بکشید و آنها را به رگبار کلاشینکف ببندید.
آقای اقبالی عزیز من هم مدافع مبارزات مردم بلاکشیده ایران و مدافع جوانان مبارز بلوچ هستم ولی هیچ احترامی به تاکتیک ترور قائل نیستم. شما تحت نام احترام به حق تعیین تاکتیک کشت و کشتار و خونریزی و قتل را تبلیغ می کنید و <خیزش های شهروندی در سراسر ایران و قیام ملی برای فرستان نظام به زباله دان تاریخ> با شیوه های مسالمت آمیز و مدنی را <تبلیغ و ترویج تسلیم طلبی و دعوت ملت به صبوری، بردباری و تحمل تجاوزکاران تبلیغ جاودانگی بردگی و اسارت> قلمداد می کنید. نگاهی به صحنه جهان بیاندازید. اگر مبارزات مسالمت آمیز مردم چکسلوکی <تحمل تجاوزکاران و تبلیغ جاودانگی بردگی و اسارت> است و کشت و کشتار در سوریه و لیبی و ترورها و بمبگذاریهای افغانستان مبارزه مشروع علیه بردگی است، بله من چکسلواکی را ترجیح می دهم.
آقای اقبالی من متاسفم که شما بعد از این همه سال فعالیت سیاسی هنوز یاد نگرفته اید که آن چیزی را نقد کنید که کسی نوشته است و نه اینکه چیزی را از خودتان به او نسبت دهید و بکوبید. در سرتاسر نوشته من اگر یک کلمه در مورد چانه زنی با بالایی ها پیدا کردید حق با شماست. آنچه که من مبلغ آن هستم مبارزه مسالمت آمیز است. تشکل است. اعتصابات سراسری است. فلج کردن رژیم است. قیام و انقلاب مسالمت آمیز است. آیا تا به حال چیزی از قیام و انقلاب مسالمت آمیز شنیده اید یا فکر می کنید که قیام و انقلاب همیشه باید با رگبار کلاشینکوف و کوکتل مولوتف باشد؟
طبیعتا راه من و شما جداست. شما به این می نازید که < "خشونت طلبان" شمالی و بختیاری در تهران (انقلاب مشروطه) پوزه قاجار و قراق ها را بخاک> مالیدند و فکر می کنید که اگر این کار را نمی کردند <هنوز مصلحین اجتماعی جلو پای خاندان قاجار لنگ پهن> می کردند. بله برای شما هیچ اهمیتی ندارد که لوله تفنگ مشروطه خواهان شمال و جنوب بالاخره یک دیکتاتوری دیگر، دیکتاتوری پهلوی زایید و نتیجه آن هم بالاخره همین رژیم ضدبشری و بربرمنش جمهوری اسلامی شد.
بله آقای اقبالی به فکر شما خطور نمی کند که اگر در همان زمان همان مصلحین اجتماعی مردم را بسوی تشکل و تحزب پیش می بردند و مردم با ره حقوق خود آگاه می کردند و... امروز بعد از صد و چندی سال ما شاهد این بربریت نبودیم زیرا تمام تفکر شما خشونت است و خشونت است و خشونت و اگرچه از <آگاهی، آگاهی، اگاهی و سازماندهی جنبش های اجتماعی مدرن و ایجاد اراده واحد دمکراتیک ملی> حرف می زنید ولی همین مدرنیت شما از تنها لوله کلاشینکوف بیرون می آید. شما با وجود اینکه در حرف برعلیه قومیت گرایی سخن می گویید، ولی متاسفانه در عمل از تفکر قبیله ای چشم در مقابل چشم و دندان در مقابل دندان جلوترتر نیامده اید.