Skip to main content

مقاله خیلی آبکی بود. خب

مقاله خیلی آبکی بود. خب
Anonymous

مقاله خیلی ..... بود. خب ...معمولا هر ائتلافی اهداف مشخصی را دنبال می کند. همین حالا، همین مذاکرات نشان ائتلاف جدیدی است که ممکن است در خاورمیانه در حال شکل گیری باشد (و بزعم آقای توکلی "کثیف" باشد) و طبیعی است که در پی این ائتلاف آمریکا تمام توجه خود را بسوی اقیانوس آرام و جنوب شرقی آسیا متمرکز نماید. سالهاست که بسیاری از تحلیلگران این اوضاع را پیش بینی کرده اند. بسیاری از این تحلیل گران خود مشاوران اصلی یا ساست گذار هستند و یا بخشی از جناحها را نمایندگی می کنند. آقای کشتگر با اظهار اینکه به فلان دانشجو چه گفته بود، می خواهد بگوید که خیلی سرش می شود.

از این گذشته، مگر یادتان رفت که در جریان حمله ی جورج بوش به عراق، ناگهان یک کشور کوچک بنام بلژیک دست به مخالفت زد و بعدها مشخص شد که اینکار با همدستی آلمان و فرانسه صورت گرفته بود. هیچ بعید نیست که این مخالفت صرفا جنبه ای دیپلماتیک داشته باشد و وصل کردن آن به عربستان حرف مفتی بیش نباشد. آقای کشتگر همیشه حدس می زنند و دوهفته پس از آن نه فقط خوانندگان حدس وی، بلکه حتی خود وی آنرا فراموش می کنند.
کسانی که درک نمی کنند که ماجرا اسنودن و مذاکرات اتمی با ایران نقطه ی عطفی در معادلات بین المللی می باشد، در خواب تشریف دارند.
یک لحظه تصور کنید که این مذاکرات با لابی های عربستان و اسرائیل بشکست کشانیده شود. آنگاه بحث بر سر جناحهای می باشد. بدین معنی که جناحهای مختلفی از این "شکست" بهره مند خواهند شد و بکارگیری نام این یا آن کشور بی معنی است. اتفافا در ایران حتی آقای روحانی می تواند دست به بهره برداری بزرگی بزند.
در نتیجه ی این شکست، ممکن است که آمریکا مجبور به مذاکره ی مستقیم با ایران شود، یا حتی خواهان آن بوده باشد و به این هدف برسد. موافقت با ایران، بدون فرانسه. این می تواند حتی آرزوی بخشهای از حاکمان ایران باشد.
خصلت "داش مشتی" بودن تحلیل گران سابقا چریک ایرانی مانع از ان می شود که درک کنند که هدف رژیم ایران نیز نمی تواند سرپوشی از دستیابی به بمب اتمی باشد. یک ایران بدون بمب اتمی خواب از نه فقط سران رژیم، بلکه از سر بسیاری از تحلیل گران مخالف این رژیم نیز می رباید. عجیب نیست که وقتی که پای حرف دل این "اپوزیسیون" می نشینید، همه آماده ی جشن اتمی "احمدی نژادی" هستند.
اگر توجه شود، تاکتیک اولیه رژیم، جلب اروپا، و خنثی کردن آمریکا بوده است.
خطای بزرگی است که کسی فکر کند که رژیم از سر تحریم ها پای مذاکره نشسته است. رژیم، به اعتقاد من با حس ششم آخوندی خود درک کرده که دقیقا حالا بهترین شرایط برای مذاکره با آمریکا می باشد، چون امریکا در شرایط ضعیفی است. نه فقط امریکا، حتی اروپائیان نیز هیچ طرحی برای مذاکره نداشتند و طرح ایران را برای مذاکره پایه قرار دادند.
حتی بالاتر از آن: کیست که بداند که در پس مذاکرات این آمریکا بوده که با تشریح اوضاع خود، از ایران خواسته بود که به مذاکره بیاورد. چنین مذاکرات پشت صحنه ای بسیار در جهان رخ داده است. بویژه آنکه هر دو جناح حاکم، نیاز به حل پیشنیاز های اجرای چنین سیاستی را داشته باشند.
انجام انتخابات مشکوک در ایران، که با تقلب آشکار، آقای روحانی از دل آن به پیروزی رسید نشان دهندده ی چنین واقعیتی است.
بنظر من، متن قراداد تنظیم شده است. این قرارداد اگر در دیدار بعدی به تصویب برسد، به این معنا است که همه ی طرفهای درگیر نیاز به بررسی آن داشته اند. نباید بسادگی از این حقیقت گذشت که مسافرت ناگهانی وزرای خارجه نشان از تصمیمات مهمی داشته است.
اگر این متن تصویب نشود، همانگونه که آمریکا تابحال بیش از موضعگیریهایش وارد امتیاز دادن به ایران شده است، به این سیاست خود ادامه خواهد داد و شورا امنیت را دور خواهد زد و نقش فرانسه را خنثی خواهد کرد.
نباید فراموش کرد که آمریکا نیز در رقابت با اروپا در این مذاکرات شرکت می کند. بیاد بیاورید که گرهارد شرودر گفته بود، یک ایران اتمی با یک ایران غیر اتمی برای اروپا هیچ فرقی ندارد.