Skip to main content

نوشته جالبي است. اولين "علائم

نوشته جالبي است. اولين "علائم
Anonymous

نوشته جالبي است. اولين "علائم ظهور" از خيزش جديد جنبش ملي آذربايجان سفرنامه كوتاهي از يك سفر كرده به ايران بود. حدود بيست و چند سال پيش كه نشره اي بنام "راه اراني" چاپ شده بود كه دقيقا حال و هوااي منعكس در اين مقاله را منتقل ميكرد. من خود قبل از شروع مجاهد كشي و كمونيست كشي 1360، با باري از كاستهاي موسيقي كلاسيك (از موسورسكي و پروكوفيف تا قارا قارايف و فكرت اميروف) راهي آزربايجان بودم كه در يك ايست بازرسي از اتوبوس پياده ام كردند. بعدا من بارها گفتگوي بي نتيجه خودم با مأموران براي نجات گنجينه كوچكم را پيش خود مرور كرده ام. خلاصه ماجرا اين بود كه من سعي در تفهيم اين نكته به مخاطبين خود داشتم كه اين كاستها شامل تعريف شما و رهبرانتان از موسيقي جلف و لهو و لعب نيست. برخورد طرف مقابل حاكي از تعجب از بي استعدادي من در درك موقعيت دشوار فوق و پررويي من در مقابل آنها بود. آنها از اينكه من بجاي

نجات جان خود بفكر ماديات هستم، در تعجب بوددند و من از تحجر فكري آنها در نشناختن معنويات! ماجراهايي كه بعدها شاهد بودم و از زبان قربانيان خشونت دولتي شنيدم و خواندم اين احساس را در من تقوويت كرد كه ممكن است كه آن مأموران امنيت چندان هم شوت نبودند و شايد از نيروي نهفته در موسيقي و انرژي مثبتي كه در شنونده ايجاد ميكند، باخبر بودند؟