Skip to main content

بعنوا نه یک ا یرا نی آ ذ ربا

بعنوا نه یک ا یرا نی آ ذ ربا
Anonymous

بعنوا نه یک ا یرا نی آ ذ ربا یجا نی وطن دوست سخن را با قدا ست جا ن آ غا زمیکنم چرا که جان درفرهنگ اصیل پسا زر تشت ا یران مقد س بوده جا ن او لویت د ا شته حتی خدا هم حق گر فتن جان را ندا شته خدا با ا نسان خدا میشد ه این ا نسا ن است که خدا را بو جود میا ورده وا اولین جلوه جان خرد بوده که ان هم مقد س ا ست ا ین آ ن فر هنگی است که کو رو ش و منشوراو مشتق از این فرهنگ است.ازان جا لبتر ا ین است که همین جان مقدس در میا ن عرفا در عر فا ن وحدت وجود نام گرفته یعنی ا نسا ن ذ ره ی از کل ا ست دارای همان اعنا صر کل است جا ن آ زاری یعنی خد ا آ زاری جا ن ستا نی یعنی خد ا آ زاری .ا لبته ا گرعر فا ن را ا سلا م ز د ا ی کنیم به فرهنگ ا صیل ا یرا ن میر سیم. این جان مقد س بر ای همه است بدور از رنگ پو ست ، ز با ن ، قو میت ،جنسیت همه جا نها مقد س هستند. این گونه تفکر مقبو له همه آ زا ده
ز نا ن و مردان است .

این ایرا ن است نه یک زبا ن فا رسی دری یا جغرا فیا ی سیا سی این ا قنوس است که ازخا کستر ش بلند خواهد شد.تمدن بشری ازان نقطه به خطا رفته است که این ا صل را نا دیده گر فته است و قربانی خونی را جا ی گزین کرده است و با ریختن خون بر زمین به زمین بر کت داده است نه با کا شت دا نه درز مین.دا نه ،دانش ، دا نا ی، و جان تازه جوا نه.این است نتا یج این خطا است که همد یگر را نا بود میکنیم همین اصل قد ا ست جا ن وخرد یعنی سکولاریته یعنی سوسیا لیسم .فکرنمی کنم هو یت ایران به این سا دگی از بین بر ود فاکتو های ذ کر شده در نو شتا رشما تا حدودی درسطحیا ت درست است.آما ایران یا بهتر گفته شد ا یریا نه یک فرهنگ است.گستره فرهنگ ایران را ببینید از مرز چین تا اروپا ازان سوی خلیج همیشه فارس تا قفقا ز مرز ها ی فرهنگی واست با کمی غبا ر ز دا ی به فرهنگ ا یران میر سیم .حتی مسیحیت مشر و عیت ا ش را از فر هنگ ایران میگیرد ا یرا ن د را ی اصالت تاریخی بسی طولانی است .فیلپین نیست که نام شا ه زا ده اینگلیسی بران نها ده اند ترکیه بی اصا لت یا همانند آ ن پا کستان نیست.ا یران از زما نه سا سا نیا ن و با ا لحیا ت ذ ر تشتی و راه د ا دن ترکان در ارتش ایران رو به ضعف نها د با آمدن سبُكتَكين ازسران طوايف معروف به «تُركان غُز = اَغوزها» كابل را تصرف كرد سلجوقیان دومین آنها و حکومت تُرک ومغول (آلتائیک ها) برایران تا دوران صفویان که آنان هم به نوشته برخي از مورخان (که تبار شاه اسماعيل يکم را بررسي کرده اند) تُرک بودند ادامه یافت و پس از زندیه، یک ایل دیگر آلتائيک (مغول تبار ترکمن) به نام قجَر (قاجار واز نسل قاجارنویان امیرزاده مغول) حکومت ایران را به دست گرفت تا زمان پهلوی ها.ساسانيان براي جلوگيري از ورود طوايف دوردست «آلتائیک» به منطقه فرارود (ماوراءالنهر)، در سرحدات شمالي اين منطقه (سير دريا = رود سيحون) پادگانهاي متعدد به نام «مرزبان» تاسيس كرده بودند كه پس از افتادن ايران به دست عرب، اين پادگانها برچيده شدند و مهاجرت آن طوايف به «فرارود» آغاز گرديد وعباسيان و پيش ازآنان حتي امويان به استفاده از مردان اين طوايف درارتشهاي خود پرداختند كه اصطلاحا «غلام» خطاب مي شدند واز اين طريق قدرت يافتند. قدرت گرفتن سبكتكين هم ازهمين راه بود.وي عميق تراز پيشينيان خود درايران خاوري پيشروي كرده بود.رفتار آلتائيک هاي تهاجمي بود وبه علاوه، در تضاد با اخلاقيات ايراني.سلطان محمود غزنوي مهمترين حكمران غزنويان (منسوب به شهر غزنه، مقّر حکومت آنان) بود.محمود چندباربه هند شرقي حمله نظامي برد ومردم اين دياررابه مسلمان شدن ترغيب كرد كه نتيجه اش (9 قرن بعد) ايجاد كشور پاكستان بوده است. اینکه برخی ازراه اشتباه و یا تعمد،غزنویان راموسس افغانستان می دانند درست نیست.ایران پس ازغزنویان قرنها یکپارچه بود.افغانستان نامی است که انگلیسیها در قرن نوزدهم (و پس از تکمیل تصرف هندوستان) بر ایران خاوری گذاردند تا حائلی میان متصرفات روسیه در «فرارود» با هندوستان شان باشد و قبلا چنان واژه ای به این صورت بکار نمی رفت. در نیمه دوم قرن هجدهم در زمانی که احمدخان درّانی (ابدالی) افسر سابق ارتش ایران در قندهار ادعای استقلال (استقلال منطقه مسکونی طایفه خود) کرد و به هندوستان لشکر کشید واژه ای به نام افغانستان وجود نداشت.پس از افتادن ایران به دست عرب ها، گروهی از خراسانیان ـ امروزه معروف به تاجیکان ـ بودند که از زبان پارسي و فرهنگ ايراني پاسداري و محافظت کردند و سیستانیان (افغانهای امروز) بر ضد عرب مسلحانه بپاخاستند و استقلال و حاکمیت ایران تامین شد.سقوط ایران مهاجرت عرب ها وسپس اقوام آلتائیک به این کشوررا به دنبال داشت.حکومت این اقوام که فرهنگ و تمدنی دیگر داشتند بر ایرانیان تغییراتی درمنش و روانشناسی ایرانیان و حتی مدنیّت آنان بوجود آورد.