Skip to main content

جناب ائلیار با توجه به

جناب ائلیار با توجه به
Anonymous

جناب ائلیار با توجه به توضیحاتتان، شخص اینجانب در اغلب سخنرانی، گردهمائی، و حتا در بحث و گفتگوهای محفلی که بوده ام با رعایت اصول و قواعد پلورالیسم سیاسی با احترام به تبادل نظر و دیالوگ، به مسائل و راه حل های سیاسی بمعضل جامعه مینگرم. هیچ کس به تنهائی قادر نیست، مسائل جامعه را حل بکند. اما هیچ کس نباید در دیگری حل بشود، و هرکس باید با حفظ دیدگاه و جهان بینی خود، در نکات اشتراک با دیگران سهم خود را در پروسه سیاسی جامعه ایفا نماید. هیچ کس عقل کل نیست. هر کس به سهم توانائی خویش بار سیاسی خویش را بر دوش میکشد. امروزه همانطور که جنابعالی نیز کم و بیش مطلع هستید، در جنبش ملی، و یا جنبش آزادیبخش آذربایجان ده ها سازمان و یا تشکیلات سیاسی، افراد منفرد سیاسی، و روشنفکران، متخصصان و نخبه های سیاسی، فرهنگی، علمی، و گروه های مختلف هنری و امثالهم، هرکس به نحوی ازانحا، اشتراک و
فعالیت دارند. و هرکس

میتواند درجهت تحقق حقوق سیاسی، مدنی، و سایر خواستهای مردم آذربایجان سهم خویش ایفا بکند. و این جای بسی مسرت است که جنبش ملی آذربایجان از طرف افراد و تشکیلاتهای مختلفی در جهت نیل به خواستهای خود حمایت میشود. من همانطور که بارها گفته ام، در یک جامعه هیچ تشکیلاتی نباید به طور مکانیکی در دیگری حل شود، همانطور که هر فردی نباید بطور مکانیکی نظر و جهان بینی خود را به کناری گذاشته در دیگری ادغام شود. در واقع چنین حرکتی نه شدنی است و نه منطقی. و اگر هم از طریق زور و اجبار، و رو در بایستی تشکیلاتی صورت پذیرد، چندان طول نخواهد کشید که به عکس خود مبدل خواهد شد. چنین تجربیاتی را همه ما، کم و بیش در سازمانهای مختلف دیده ایم. حتا سوسیالیسم واقعا موجود آن زمان که چیزهای مثبتی هم داشت، نتوانست بیش از مدت معینی دوام بیاورد، و درهم شکست. پس چون هر انسان، موجودی مختص بخود با تمام علایق، و سلیقه های شخصی صاحب نظر و جهان بینی خاص خود میباشد، این تقریبا غیرممکن است که همه یکسان فکر بکنند، و نظری یکسان نسبت به پروسه سیاسی داشته باشند، از این جهت، از نظر اینجانب هیچکس نباید تحت فشار و یا سایرعوامل تحمیلی برده وار، دنبال تشکیلاتی راه بیفتد. اما بطور نمونه هستند، نکاتی مثل زبان مشترک، سرزمین مشترک، تاریخ مشترک، که چه ما بخواهیم و چه نخواهیم ما را به یکدیگر پیوند میدهد. پس هر آذربایجانی صرف نظر از منظر ایده ئولوژی حزبی، و وابستگی سازمانی، و یا سایر خصوصیات و انتظارات شخصی میتواند بسهم خود در راستای تحقق حقوق ملی آذربایجان با این جنبش همسو باشد. و این حق طبیعی تمام مردم آذربایجان است، و هیچکس را نمی توان، با امر و نهی، از این حقوق سیاسی محروم کرد. ما همچنین دست کسان و افرادی را که ما را در راه رسیدن به حقوق ملی خود، یاری و پشتیبانی نمایند، بگرمی تمام میفشاریم. در خصوص نکات تنقید نسبت به آقای فتح راضی، از این منظر است که خیلی از فعالین سیاسی و از جمله اینجانب انتظار داریم که ایشان خط سیاسی خود را با شفافیت تمام، به جنبش اعلان کند، که در چه مسیری حرکت میکند، و میان دو صندلی قرار گرفتن چهره سیاسی وی را روز بروز کم رنگتر خواهد نمود. جنبش ملی آذربایجان مثل تمام جنبش های رهائی بخش از سازمانهای مختلف سیاسی چپ، میانه رو، لیبرال، کمونیستی، دموکرات، ملی مدنی، سوسیال دموکرات، افراد و شخصیتهای منفرد، ارگان و سازمانهای محیط زیستی، فرهنگی، حقوقی، مدنی، هنری، ارگانهای حقوق بشری، سایتهای اینترنتی، مطبوعات رسانه ای،.. و امثالهم تشکیل شده است، که با وجه اشتراک، در زبان مشترک، سرزمین مشترک، و تاریخ مشترک، با هدف کسب، اختیارات حق تعین سرنوشت، بصورت جبهه ای تقریبا وسیع، در جریان پروسه سیاسی قرار دارند، و در صورت کسب اختیارات حق تعیین سرنوشت است که مردم آذربایجان، با رای گیری آزاد، و دموکراتیک خود تصمیم خواهد گرفت، که کدام جریان سیاسی، با چه ترکیبی، با ائتلاف کدام تشکیلات و یا جریان حزبی، و در چه مسیر و سمت و سوئی، زمام امور دولت را بدست خواهند گرفت. با توجه به گفتار فوق ملاحظه میفرمائید، که برخورد تنقیدی نسبت به جناب علا الدین فتح راضی، نه از منظر چرائی فعالیت سیاسی ایشان در جنبش، بلکه در جهت ترسیم شفافیت موضع سیاسی وی میباشد، تا جایگاه خود را بطور شفاف در پروسه جنبش ملی آذربایجان ترسیم نماید. با تشکر.