Skip to main content

جناب ائلیار، با توجه به اهمیت

جناب ائلیار، با توجه به اهمیت
Anonymous

جناب ائلیار، با توجه به اهمیت موضوع در خصوص تجلیل از زاد روز استاد ارجمند جناب دکتر رضا براهنی شاعر، رمان نویس و منتقد نامدار، و مبرزادبی که با ژرف نگری، باریک بینی، و مداقه استادانه، تاثیر رژفی در ادبیات سنتی ایران نهاده است، با بزرگداشت، چنین روز خجسته ای، و با تبریک بمحضر جناب ایشان، لازم است خاطر نشان شود که جناب دکتر براهنی، نه تنها با آفرینش آثارادبی، و نقدهای تحلیگرانه، خدمت ارزنده ای نسبت به ادبیات فارسی کرده است، بلکه شخصیت شامخ ادبی، سیاسی، همچنین خصوصیات بشر دوستانه وی، برای هنر دوستان دارای احترام ویژه است. جناب دکتر رضا براهنی در تمام آثار ادبی خویش، چه در زمینه آفرینش شعر، رمان، داستان و چه در زمینه آفرینش آثار پربار و گرانبهای نقد ادبی، از جان خویش مایه گذاشته، در واقع هومانیسم را در مرکز تفکر ادبی خویش قرار داده، در مقابل ظلم و ستم دیکتاتور ها، با اراده محکم، و آزاده گی

تمام ایستاده است. وقتی که ما از جناب دکتر براهنی صحبت میکنیم، در واقع نه از یک فرد، بلکه از یک فرهنگ صحبت میکنیم، فرهنگی که در مقابل ظلم و ستم، تا آخرین نفس ایستاده است، فرهنگی که به خاطر پست و مقام، در مقابل جنایت کاران سر تعظیم فرود نیاورده است. در واقع صحبت از براهنی، صحبت از هر کس نیست، صحبت از براهنی صحبت از یک فرهنگ است. فرهنگی که دیدگاه تنقیدی شعر و رمان را در بطن جامعه دیکتاتور زده ایران، برای مقابله با ارتجاع حاکم به ابزاری کارساز مبدل ساخته، با تفسیر و ادغام هنر، در بطن مبارزه، آنرا را بمثابه نیروی سیال، بنمایش گذاشته، و بدین طریق خدمت ارزنده ای به اعتلای هنر و ادبیات ارائه کرده است. و چنین است که دوستان کامنت نویس با آگاهی تمام از خدمات گرانبهای وی، بکار بردن واژه " خشن" و یا "خشن ترین" را نسبت به وی، نه تنها زیبنده شان او نمی دانند، بلکه دور از شخصیت ادبی و خصوصیات انسانی و بشر دوستانه وی بشمار می آورند. اگر ما برای مثال منتقد ادبی آلمان زنده یاد " مارسل رایش رانیسکی" را که به "پاب ادبیات" آلمان شهرت داشت، با جناب "دکتر رضا براهنی" در مقام مقایسه بر آئیم، با تمام جنجالهای ادبی و انتقادات کوبنده وی ، نسبت به نویسنده گان آلمانی، جامعه ادبی آلمان برای تجلیل از شخصیت هنری، و احترام به نظرات تنقیدی او، به وی لقب "پاپ ادبیات" آلمان داده بود، که کلمه "پاپ" فقط به رهبر کاتولیکهای جهان، که بعنوان فردی "مقدس" بحساب می آید، داده شده میشود، در صورتیکه زند یاد رایش رانیسکی، بارها در ملا عام، بطور بی سابقه ای مطبوعات، برنامه های رادیو تلویزن، و همچنین آثار نویسندگان شهیر آلمانی را به باد انتقاد شدید گرفته بود، و همانطورکه شما نیز بدرستی بدان اشاره کرده اید، یکی از کتابهای "گونتر گراس" رمان نویس پر آوازه آلمانی و برنده جایزه ادبی نوبل را، در مقابل دوربینهای رادیو تلویزن تکه پاره کرده، و محتوای آن را هجویات نامیده، از پذیرفتن جایزه ادبی معروف آلمانی نیز، خودداری نموده بود. با وجود این، جامعه ادبی، و مطبوعات آلمان، احترام بزرگی بشخصیت، و نظرات تنقیدی او قائل بود. و برای تجلیل از وی، او را بعنوان "پاپ ادبیات" جامعه آلمان بحساب میاورد. در صورتیکه جناب "دکتر رضا براهنی" با تمام ژرفنگری، کنگاش و سختگیری اش در کار نقد ادبی، آثار هیچ نویسنده ای را مثل زنده یاد "رایش رانیسکی" در مقابل دوربینهای تلویزیون تکه پاره نکرده، و به آن حدت و شدت با آثار و نوشته های نویسندگان ایرانی برخورد ننموده است. در اینجا باید با عرض تاسف خاطر نشان ساخت که در جامعه مذهب زده، عقب مانده، و ارتجاعی ایران، نه تنها از نبوغ ادبی و شخصیت مبرز جناب دکتر رضا براهنی چنین تجلیلی بعمل نیامده است، بلکه افراد مغرض و خود خواهی که درعرصه هنر و ادبیات در واقع هیچکاره بودند، و هیچ وزنه ای نیز بحساب نمی آمدند، بارها با گستاخی تمام، به بهانه های مختلف به ساحت جناب دکتر رضا براهنی بی احترامی کرده، با افاضات بی اساس حتی بطور لفظی وی را تهدید به برخورد فیزیکی نمودند، که با واکنش هنر دوستان، مجبور به عقب نشینی و پس گرفتن حرفهایشان شدند. آری این است فرق میان جامعه پیشرفته ای مثل آلمان، و فرهنگ فقیر، و عقب مانده جغرافیای ایران. حال باید از نویسنده مقاله فوق که با گستاخی تمام لقب" خشن" و یا "خشن ترین" را به جناب دکتر رضا براهنی نسبت داده است، از وی پرسید، منظورش از بکار بردن چنین واژه خشونت آمیز چیست؟ آیا جناب براهنی، کسی را تهدید فیزیکی کرده است، که نویسنده مقاله چنین واژه ناپخته، و خشونت آمیزی را به او نسبت میدهد؟ و یا چه عاملی سبب شده است، که او در خصوص توصیف نبوغ و شخصیت ادبی وی، به چنین واژه غیر دوستانه ای متوسل بشود؟ آیا هدف او از بکار بردن چنین واژه ناپسندی چیست؟!