Skip to main content

تعلق به قاره ی اروپا میتواند

تعلق به قاره ی اروپا میتواند
Anonymous

تعلق به قاره ی اروپا میتواند تعلق به جامعه ی انسانی و نهایتن تعلق به کره ی زمین را ایجاد کند. اینچنین است که گروههای جوانان آلمانی برای ماندن پناهجویان لامپدوزا کتک میخورند. آنان هویتشان دیگر در هیچ مرزی زندانی نیست. دوستشان افریقایی، زوجشان آسیایی، والدینشان اروپایی، همکارشان چینی...
در ادغام گروههای انسانی است که صلح پایدار و نفرت و پرستش نژاد، زبان، جنسیت و...برچیده میشود.

در جهان کنونی اگرچه لالایی ها متفاوت است، اما عاقبت قلبها یکسان خواهند زد.
اتوپی انترناسیونالیسم نه با تبلیغ از پایین، نه با اجبار از بالا و نه انتزاعی و آرمانی بلکه تنها از طریق گسترش همدلی، برابر شمردن، با هم گریختن، با هم خندیدن و با هم کودکی کردن تحقق پذیر است.
بگذاریم کودکانمان با هم بیامیزند، کشیدن مرزها اغلب به نابودی و جنگ انجامیده است.
پ.ن.: تخصص و تبحر!

به کسانی که در پی اظهارات کارشناسانه و متخصصها هستند، صادقانه بگویم: من مشاهده گر هستم. هیچ مدرکی از ساختارهای مردمی ندارم. از ساختارهای رسمی هر مدرکی بود کسب کردم. نظر من در این کامنت در هیچ سلسله مراتبی قرار ندارد و قرارش ندهیم. صدایی از بی صدایان است که گاهی در پارازیت های تریبونهای رسمی، در خر خر جستجوی بین کانالهای رادیو- تلویزیون، برای برخی قابل فهم میشود، برای دیگری اما همان پارازیت میماند.....
به تبریزی عزیزمان
زبان را باید بازپس گرفت. زبان کنونی اسلحه ای در خدمت سرکوب است!
تسلط بر آگاهی و وجدان بشری، عموما از کانال سوء استفاده از زبان، توسط طبقات اقتصادی – اجتماعی حاکم میگذرد. اساتیدِ کنترل سیستم، صاحبان وسایل ارتباطی و نخبگان حاکم، ایده ئولوژی بازار را از طریق تعاریف تخصصی، ناقص و دفرمه شده، منتشر میکنند. کلمات در اصل خنثی و معانی آنها مشخص است. اما وقتیکه بوسیله قدرت کنترل میشوند، بارِ معنایی متفاوت از زندگی واقعی بخود میگردند. این در درجه اول زبانیست برای القای بریدن و احساس ناتوانی. زبانی ست برای پذیرش منفعلانه چیزهایی که وجود داشته و باید باقی بمانند. واژگان و کلمات، نوکران نظام غالب و حاکم بر جهان بوده و استفاده ما از زبانِ قدرت، به عجز و درماندگی مان می انجامد. حل و فصل مشکل زبان در مرکز مبارزه برای رهایی انسان قرار دارد. زیرا زبان، نه شکلی دیگر از اشکال سلطه، بلکه قلب پروژه سیطره در نظام مستبد تجاری میباشد. بنابراین با تصاحب مجدد زبان و برقراری رابطه واقعی بین مردم توسط آن، امکان وقوع تغییرات رادیکال، بازهم از نو پدیدار میگردند. تنها بدین صورت پروژه های انقلابی و شاعرانه بازهم همسو میشوند. در جوش و خروش مردمی، کلمات پُر احساس و مفاهیم اصیل، مجددا ظهور کرده و توسط گروههای بیشمار مردم بکار گرفته میشوند. خلاقیت و معجزه زبان در درون ماست و نیرویی لایزال برای متحد کردنمان