Skip to main content

خسته نباشی رزا؛ شما در جایی

خسته نباشی رزا؛ شما در جایی
Anonymous

خسته نباشی رزا؛ شما در جایی فرمودید(1): «کودکان زبان مادری را مانند شیر مادر به خوشی بلعیده و زبانهای دیگر را بستگی به انگیزه، یا فرا میگیرند و یا بالا می آورند.» و در جای دیگر(2): «در مورد بالا آوردن زبان فارسی در ایران، تک تک ما فارسی زبانان مقصریم.»/ میتونم بپرسم بر اساس کدام نظرسنجی و برآوُرد علمی و یا کدام آمار رسمی و مستقل، اینطور قاطعانه و بدور از ادب(2) از «بالا آوردن زبان فارسی» سخن می‌رونید؟! امیدوارم سوءتفاهم نشه چون از طرز نوشتار این مخلص معلومه که اصلاً تعصب و تاکیدی به فارسی بودنِ زبان مشترک یا رسمیِ کشور ندارم ولی خُب زبان فارسی هم زبان مادریِ بسیاری از مردم این سرزمینه و قابل احترام. درست نیست منِ فارس بعنوان استادِ نظریه‌پرداز اعلام بکنم که من ترکی یا عربی یا گیلکی یا مازنی رو دوست ندارم و بالا میارم!(تهوع‌؟!) خیلی ساده و محترمانه میگم نمی‌پذیرم و حق دارم که نپذیرم. ضمن

ضمن اینکه شما تمامِ استدلال‌ها و راهکارهاتون بر اساس فرضیاتی بود که خودتون و دیگر دوستانِ مجازی بهش تعمیم دادید تا اینگونه به برهان تبدیل شِه! قصد بی‌احترامی ندارم ولی تا زمانی که بجای مردمِ دهان‌دوخته اظهار نظر می‌کنید و بر این اساس نسخه می‌پیچید مطمئن باشید به بیراهه رفتید. من و شما می‌تونیم اینجا بشینم و برای آینده‌ای بهتر ساعتها ایده‌ بِدیم و فرضیه‌پردازی کنیم ولی نمی‌تونیم بجای اونا و با این ادبیات(2) برنامه‌ریزی کنیم. ضمناً همانطور که حاکمان حق ندارن بدون در نظر گرفتن خواستۀ اقوام و اکثریتِ مردم کشور زبان فارسی رو زبان رسمی اعلام کنند به همان اندازه هم شما حق نداری بگی: «کودکان آینده ی ایران،بهتر است قبل از آموختن فرانسه، انگلیسی یا شاید ژاپنی، زبان همسایه اش را بیاموزد.» این فقط نظر شماست و من یک نفر که اصلاً از همچین ایده‌ای خوشم نیومد هرچند اونقدر به زبان‌های مختلف کشورم علاقه‌مند بودم که لااقل الآن به سه زبان از اقوامِ کشورم تسلط کامل داشته باشم ولی به نظرِ من(یک نفر)بهتره که وقت رو در سیستم آموزشی آینده غنیمت بشماریم و به یک زبان مشترک و به یک زبان مادری بسنده کنیم الباقی اختیاری. زبان ریاضی! زبان کامپیوتر! زبان شیمی! ادبیاتِ اقتصادی، ادبیات سیاسی، ادبیات حقوقی، ادبیات پزشکی و بسیار فرهنگِ لغاتِ تخصصی دیگر هست که برای درکِ تخصصیِ هر کدام یک عمر هم کافی نیست. این میان کمی هم باید مجال یافت برای درکِ زبان زندگی. بقول شاعر: «آن که ناموخت از گذشتِ روزگار/ هیچ ناموزد ز هیچ آموزگار» بله! دانۀ دانایی بکار، گیاهِ آگاهی بر آر.