Skip to main content

جناب دوشوکی سلام؛ این خلاصه ی

جناب دوشوکی سلام؛ این خلاصه ی
بهنام چنگائی

جناب دوشوکی سلام؛ این خلاصه ی پانویس من در ارتباط با مقوله اعدام به مقاله (اعدام غیر انسانی ١٦ زندانی بلوچ)پیشین شماست: اجازه بدهید با هم صراحت دهیم که هر گونه کشتار دولتی و برنامه ریزی شده و یا هر نوع از قتل نفس های تئوریزه شده قضائی، تحت هر عذر و بهانه ای که باشند، تنها و تنها یک پدیده ارادی دولت های قدرِ پست و همیشه پلید گذشته و کنونی نظام های فاسد و دیکتاتور بوده و می باشد؛ و اعدام استثناء پذیر نیست که و هیچگاه نباید با آن سازش جزئی و مصلحتی کرد. و بنابرین هر اعدامی، مستقیما سوزاندن فرصت اصلاح مجرم، شستن گناه با گناهِ بزرگتر و در عمل جنایت عمد علیه حقوق بشر است و به این سادگی: نباید از آن گذشت؛ اعدام انسانی و یا غیر انسانی نداریم!

پس: نوع بیان شما در تیر مقاله تان مبهم بوده و روشن نیست. زیرا، گفتن ((اعدام غیر انسانی)) که مورد نظر شماست، این نوع نقد و رد مشروط، تا حدود زیادی مترادف پذیرش نوعی اعدام است که زیر تأیید نظر شما بوده، ولی در این موارد اخیر، آن سان جاری نگشته که می توانست، انسانی باشد!؟ و یا لااقل برای من اینگونه برداشت می شود: که گویا نگاه شما، احتمالا در تأیید نوعی از اعدام هاست و نه مخالفت کامل با هر نوع قتل نفس و هر شکلی از اشکال اعدام ها!؟ در نتیجه: اصولا تیر مقاله شما برای من، چنین معنائی را داشته و یا برای دیگر خوانندگان مقاله ی شما می تواند چنین استنباطی را ایجاد کرده و یا داشته باشد که بخشی از اعدام ها مورد توافق شماست؟! در حالیکه چنین نیست و هر دوی ما مخالف مطلق اعدام می باشیم. آیا چنین نیست؟((پاسخ شما:هموطن گرامی بهنام چنگائی. نکته جنابعالی کاملا بجا و درست می باشد. در ابتدا می خواستم بنویسم "اعدام غیرقانونی" (یعنی حتی از منظر قوانین منحط و متحجر خود جمهوری اسلامی)، بعد فکر کردم که شاید عده ای این تصور را بکنند که گویی من با "اعدام قانونی" مشکلی ندارم ـ که اینگونه نیست. بعد فکر کردم بنویسم "اعدام وحشیانه"، باز هم انگار که "اعدام متمدنانه" هم وجود دارد. در مورد "اعدام انتقام جویانه" نیز انگار که "اعدام خونسرد و خارج از انتقام جویی" اشکالی ندارد. و و و . بعله اعدام انسانی نداریم. و حرف شما کاملا بجا است. ولی در ضمیر ناخودآگاه خودم باید به این حرکت مشمئز کننده شیطانی صفت غیر انسانی می دادم؛ یا وگرنه بحث اعدام انسانی و غیر انسانی نیست. خیلی خوشحالم که افراد نکته سنج و با دقتی و هوشیاری مثل جنابعالی نوشته های مرا می خوانند.)) و به دنبال آن من نوشتم: سلام دوباره جناب دوشوکی؛ تأیید مخالفت قاطع شما از اعدام، همان نکته ی مبهمی بود که اینک برای من و خوانندگان مقاله شما روشن و آشکار شد. و اما در مقاله ی تازه (نفی کامل اعدام در هر شرایطی، آری یا نه؟) نکته ای که در ابتدا لازم می دانم یاد آور شوم نگارش و سبگ جایگیری کلمات در جمله های شماست که اغلب مفهوم را دچار سایه کرده و مواضع تان را ناروشن می گذارد. و در نتیجه من خواننده را گیج می کند که منظور نویسنده از این و آن جمله چیست؟ برای مثال: درک و تصور ما ایرانیان از مقوله اعدام بر مبنای تجربه خونبار کشتارهای ضد بشری ٣٥ سال گذشته در مملکتی که تعداد سرانه اعدام سالیانه آن بیش از هر کشور دیگری در جهان است، می باشد. ((در نتیجه انزجار ذاتی و بحق از گستردگی و روش های خیابانی و قرون وسطائی قصاص و اعدام های لجام‌ گسیخته و تنفر طبیعی از عملکرد رژیم های مستبد ما را بسوی نوعی مطلقگرایی آرمانی و فضیلت هیجانی در مخالفت با مقوله اعدام سوق می دهد)) که در چارچوب مفهوم تجربی و زمینه تاریخی ما ایرانیان کاملا قابل درک است. آقای دوشوکی! در این متن بلند و مخصوصا آن بخش داخل پرانتز معلوم نیست که شما منادی چگونه مخالفتی با اعدام هستید! به خاطر: گستردگی، روش های خیابانی، قرون وسطائی، لجام گسیخته و یاچه؟ ... چقدر خوب می بود که مختصر و مفید در چنین موارد اساسی نگاه و قلم سرراست می داشتید! اگر چه شما این بار در گیومه به نوعی اعدام ضروری، البته از نظر خود شما، باور یافته اید! تأیید و تأکیدی که در مقاله ی قبلی نبود و این برای من مایه تأسف است. و حالا ناگزیر دوباره، نگاه خودم را پیرامون اعدام با شدت بیشتر در رد هر گونه اعدامی تکرار کنم. من بر خلاف نرمش شما برای برخی از کشتارها به نام اعدام...البته با آوردن مثال های استثنائی و یا کشتار سربازان از همدیگر در جنگ و.. این بی ثباتی ها بهانه است. به باورم تا به امروز ارتش ها پاسداران حماقت و مدافع منافع زورمداران بوده و آن یک یا چند نفر نادر بیمار را هم می توان به خاطر حفظ اصولیت نکشت؟ تندرست با