Skip to main content

با تشکر از بهرنگ برای رسانه

با تشکر از بهرنگ برای رسانه
Anonymous

با تشکر از بهرنگ برای رسانه ای (پابلیش) کردن کامنت در لینک مجزا!
در مورد "بالا آوردن " زبان فارسی! راستش این احساس همشاگردی های من بود که با همین صراحت نیز بیان کردند. البته از گروه هایی که در ایران و در کودکی مجبور به آموختن آن شدند، چون زبان رسمی و اجباری بود. خاطرات دوران مدرسه و کتک هایی که خوردند برای استفاده نکردن از زبان رسمی (فارسی) حتی در زنگ تفریح. و ما فارسی زبانان کمتر از زخمی که کماکان سرش باز است، اطلاع داریم. آمار و تحقیقی در این مورد وجود خارجی ندارد و فعلن هم نخواهد داشت. چرا که تحقیقات علمی و رسمی باید ثابت کند که داشتن زبان رسمی (فعلن فارسی) باعث اشتراک و همبستگی میشود. در اینجا که من هستم مدارس آلترناتیو بسیار زیاد است (بی لینگوال- دو زبانه و چند زبانه در اروپا) و بدلیل استقبال خانواده ها اغلب هم جا برای شاگردان جدید کم میاورند.

سیاست مدارس دولتی کماکان تک زبانه است. فشار خانواده ها البته زیاد است و به همین دلیل سیستم آموزشی رسمی و سنتی مجبور شد مدارک پایان مدرسه را از این مدارس (دیپلم) را قبول کند. البته آموزش آلترناتیو کماکان مبارزه ای طولانی را در برابر آموزش سنتی جلوی پایش دارد. البته بتازگی تحقیقات علمی در مورد کودکان دو زبانه یا چند زبانه (البته نه به اجبار دو زبانه) نشان دادند که کودکان تحلیل و درکشان برای حل مسائل و سرعت حل (اگر بتوان به آن هوش گفت) بالاتر است. مقالاتی هم از متخصصان مغز و تحقیقات نوروساینس شناختی در مجلات آکادمیک بتازگی گزارش از مفید بودن دو و یا چند زبانگی میدهند.
به دلیل اطلاعی که من خود در این زمینه کسب کردم (به دلایل حرفه) بعد از تولد کودکم و با اطمینان از یافته های علمی تصمیم به انتخاب آموزش آلترناتیو و نه رسمی برایش گرفتم. اینکه آیا این تصمیم درست بوده است و یا نادرست، را آینده ی کودک روشن میکند.
من نیز مانند خود شما بعنوان فرد نظرم را نوشتم. این تنها پیشنهاد است و نه نسخه ای اجباری برای عموم. تنها خرد جمعی میتواند نسخه ای مناسب برای حل مشکلات اجتماعی بپیچد. و تنها تفکر کلکتیو میتواند راه حل هایی بهتر در آینده را به آزمایش و خطا بگذارد. ما و تک تک ما اما در بخش هایی از جهان کنونی (نه همه و نه در هر جغرافیایی) تنها امکان تصمیم گیری در مورد آموزش کودک خود را داریم و البته در بسیاری از مناطق مانند ایران این امکان از والدین سلب شده. تا جایی که اطلاع دارم تنها تک و توک فقط مدارس منتسوری در تهران وجود دارند و مدارس نوع دیگر تحمل نمیشوند، چه برسد به مدارس دو یا چند زبانه. باری نظر من و آنچه درست میدانم (برای ایران و جاهای دیگر) این است که اگر اکثریت مردم هم داشتن زبان رسمی (فارسی و یا...) را بپذیرند، به اقلیت هایی مانند تفکر من نیز فضایی برای عملی کردن ایده های آموزشی را داشته باشد.
در مورد زبان اختیاری هم که نوشتید:
کودک انسان تا قبل از بلوغ بیولوژیکی توانایی یادگیری چندین زبان را (بدون اکسنت لهجه) دارد. و میتواند به آن زبان خواب ببیند و یا احساساتش را مانند زبان مادری بیان کند. یعنی دریچه ی زمانی و مغزی وجود دارد.
به همین دلیل اختیاری کودکان ندارند. این اختیار را پس از این دریچه ی زمانی دارند. پس آنچه ما برایشان تعیین میکنیم معتبر است. ما بعنوان بزرگسالان این اختیار را داریم (اگرچه خود مان مخالف مدارس چند زبانه باشیم) اما به داشتن و امکان وجود این مدارس رای دهیم. بطور مثال در ایران آینده داشتن مدارس (ترک، فارس، کرد عربی و...).
مسئله اصلی این است که آیا ما بعنوان اجتماع آیا امکان اجرایی شدن ایده ها و تفکر اقلیتی و خارج از نرم های رسمی را میدهیم؟
یا آیا قرار است مشکلاتمان را (در فرض دمکراتیک ترین موقعیت ها) با رفراندوم و رای گیری حل کنیم؟
من فکر میکنم موتور پیشرفت جامعه ی بشری (نه همیشه اما اغلب) تفکر اقلیت بوده است. ما بسیاری از ناممکن ها را ممکن کردیم و بسیاری از مرزهای بیولوژی و محدودیت محیطی را پشت سر گذاشتیم. چاره ی زندگی در کشور چند ملیتی مانند ایران (اگر تاکنون استفاده از سلطه ی مرکز بوده) در زمان حذف سلطه ی مرکزی شاید توافق های آزادانه فدرال و همزیستی در برابری کامل در تمام سطوح است.
زبان نیز یکی از مسائل گره ای است. و با تصویب آن بطور زبان رسمی، این برابری به زیر پا گذاشته میشود. اما قبول مدارس چند زبانه بخصوص در مناطق حاشیه از مرکز ایده ای خوب میدانم. منطقه ی آذربایجان، کردستان و جنوب ایران که عرب زبانند بهتر است مدارس چند زبانه و یا حداقل دوزبانه باشند. اینطوری کودکان اقلیت فارس، عربی و کودکان اکثریت عرب زبان در کنار زبان مادری و محلی عربی شان، فارسی می آموزند.
البته این ایده اصلن با توافق اجرایی میشود و نه اجبار و...