Skip to main content

تبریزی عزیز من فکر میکنم شاید

تبریزی عزیز من فکر میکنم شاید
Anonymous

تبریزی عزیز من فکر میکنم شاید برای "پان" هر ترکی، ترک نباشد؟! و این ها را که نام بردید هم چون شاید بیشتر سوسیالیست هستند، "پان" ها قبول ندارند؟ راستش داشتم کلیپ میساختم از شکارچی ها
http://youtu.be/l7k-BaFjPjI
سال گذشته دوستی گفت، قراره ایران را بمباران کنند و تو برای میمونی ایران که به فضا فرستاد زار میزنی! راستش فکر من سلسله مراتب روی ستم نمیگذارد. شاید چون بر اغلب زنان همزمان ستم های گوناگونی میرود. هم زن، هم خارجی، هم نژاد، جنسیت، ناسیونالیته ، دگر اندیش و...
نوشتید: آیا همه تیره روزی و بدبختی مردم دردمند و درمانده ایران در یاد گرفتن زبان مادری است و جز این هیچ گرفتاری دیگری ندارند؟ آن مادر و پدر سوخته دلی که مزدوران رژیم در زندان ها و شکنجه گاه ها به دخترشان تجاوز می کنند و سپس او را می کشند زبان آموزی به چه دردشان می خورد؟ ادامه

از هر زنی که اسم بردید بپرسید که کدام ستم بر او سخت تر آمد؟ جواب ها متفاوت است!
چون ستم اصولن اندازه گرفتنی نیست و حتی با توجه به حساسیت افراد نیز قابل تحمل، ناگوار و... تا غیر قابل تحمل میباشد.
سوال شما که آیا "همه" ی تیره روزی در یادگیری زبان است؟ بله شاید برای فردی این درد آور تر باشد. آن مادر و پدر فرزند تجاوز شده را نیز باید پرسید چون افراد متفاوتند. مثلن خود من. آزادی یا برابری؟ این دو آنقدر در هم تنیده که اصلن جدا شدنی نیست... آن پدر و مادر شاید بخواهند سنگ قبر فرزندشان به ترکی باشد و رژیم اجازه ندهد. از من و شما بپرسند، شاید برایمان فرقی نکند. من همیشه در تعجبم از جنگ خانواده ها برای گرفتن جسد کودکانشان. از نظر من انسان در یاد دیگری زنده است و جسد و قبر و محل دفن و... زیاد مهم نیست. اما برای مادران مهم است. اینها را گفتم تا توجهتان را به اولویتهای انسانها جلب کنم. برای بخشی از مردمان زبان مهم است. برای دیگران نه. هر انسانسی علیه ستمی که برایش قابل تحمل نیست مبارزه میکند. سیستم ستم های گوناگونی اعمال میکند. مهم این است که راهی بیابیم تا همه ی ستم دیدگان خود را در مبارزه با ستم و سلطه هماهنگ کنند. یکی علیه نابودی محیط زیست است دیگری علیه ستم جنسیتی، دیگری طبقاتی و دیگری نژادی و... اگر زوم کنیم بروی طبقاتی بطور مثال عده ی زیادی دیگر همپای ما نیستند. اینان را از دست میدهیم. چون اولویت ما نان است. اگر زوم کنیم روی جنسیت همینگونه است. اگر علیرغم بحران و اوج ستم و استثمار این سیستم کماکان برقرار است شاید چون ما درد دیگری را نمیفهمیم.
بقول زنان افغانستانی یک زن با چند حرف گنده طلاق میگیرد دیگری با لت و کوب! آیا ستم بر این دو را میتوان اندازه گرفت؟ تنها خود این زنان میدانند. از دور که نگاه کنیم اولی میتوانست بماند و دومی برود.
به سوالتان برگردم. از خود ترک ها باید پرسید. من از کودکم آموختم که اولویت ها قوائد ندارند. اولویت ها را فرد تعیین میکند. ما از خارج از مناسبات ستم تنها میتوانیم در کنارشان بایستیم چون ما نیز بدلایل دیگری تحت ستم هستیم. همانگونه که اگر مرد کارگر در کنار همسرش برای برابری حقوق جنسیتی نایستد، آن را مرحله بندی کند و اولویت بگذارد، زن نیز زمان زیادی در زیر یک سقف با او نمیماند. کردها، عربها، بلوچها و ترکهایی هم هستند که بار میکشند و تحمل میکنند، اما اگر آوازشان را حین کار ممنوع کنی، چون فارسی نیست، انقلاب هم میکنند!
موضوع زبان هم در کاتگوری شان انسانی است. آیا آن را میپذیریم یا قرار است اول همه ی شکم ها را سیر کنیم و بعدن فکری برایش کنیم، چون به نظرمان بی اهمیت است فعلن؟...