Skip to main content

تبریزی عزیز نوشنید: اکنون اگر

تبریزی عزیز نوشنید: اکنون اگر
Anonymous

تبریزی عزیز نوشنید: اکنون اگر ما به جای کوشش برای زدودن دین و خرافه های دینی و فراخوان مردم به بیدین شدن به زبان بپردازیم کاری ارزنده کرده ایم؟
رزا: راستی چرا فقط "پان" از ستم قومی و ملی بگوید و عده ای ستم کشیده در این مورد را که برخن از طبقات محروم هم هستند جذب کند؟ مگر ما در آینده در ایران خواسنار تک زبانی و تک فرهنگی هستیم؟ راستش من مشکل را در اینجا میبینم و نه در "پان". در مورد دین و مذهب هم همین است. 33 سال فراخوان و اعلامیه نتیجه ی درخوری نداشته. حتی بساط خرافات و جن گیری و... گسترده تر هم شده. نصیحت هم اگر فایده داشت تا به امروز جواب میداد. ادامه

به هر حال من فکر میکنم برای پایین کشیدن خدا، ابتدا باید خدایان زمینی را پایین کشید. من هم لینک چند دقیقه بحث زنان و مذهب را قرار میدهم در زیر.
http://youtu.be/S8V6KlnrkGA
از طرفی من فکر نمیکنم ما با توجه به دوری از جغرافیای ایران بجز نوشتن کاری خاص علیه رژیم بتوانیم داشته باشیم. اما بدلیل موقعیت خاصی که داریم میتوانیم جوانان و مبارزان آنتی سرمایه داری و مردم اروپا و امریکا را آگاه کنیم در مورد رژیم های دیکتاتوری منطقه که با فشار بروی حکومت هایشان از فروش سلاح و وسایل سرکوب (مین، سلاح شیمیایی، کنترل اینترنت، مثلن زیمنس آلمان و...) جلوگیری بشود. همان نقشی را که کنفدراسیون دانشجویی در زمان شاه داشت. ما میتوانیم در جنبشهای کشور های میزبان شرکت فعال داشته باشیم و علیه ستم بر خود و مطالباتمان در اینجا فعال باشیم. این کارها به نظرم ارزنده تر هستند. البته من فکر میکنم اگر نوشتن حتی درصدی ناچیز را تغییر و دگرگونی بدهد آن هم خوب است. ولی اغلب مردم مانند من بدلیل مطالبات واقعی و عینی به مبارزه علیه سیستم کشیده میشوند و نه با نوشته و کتاب و مقاله. مشکل ستم و تبعیض بدلیل مناسبات سلطه گرانه وجود دارد. من به عنوان یک زن متحد زنانی میشوم که آنان هم همین مشکل را دارند و این فرا طبقاتی است. چون ستم فراطبقاتی اعمال میشود. در مورد استثمار هم با هم طبقه ای ها. حال تصور کنیم که برای طبقه تنها استثمار نیروی کار مهم باشد و به ستم بر زن اولویت ندهد. خوب بیشتر زنان تحت هژمونی زنانی میروند که لابی در حکومت دارند، چون مثلن سوسیالیستها به ستم بر زن اولویت نمیدهند. در مورد تبعیض های ملی، قومی، زبان و نژاد و بقیه نیز به همین ترتیب است. حال ما میتوانیم تبلیغ برابری کنیم. اما مردم بدنبال "پان" میافتند. از انترناسیونال بگوییم. مردم بدنبال لابی زنان حکومتی میروند. چون میبینند برای سوسیالیستها اولویموارد تبعیض و ستم دارند. از طرفی مشکل تبعیض و زبان و ملیتهای گوناگون ایران را با نصیحتهای انترناسیونالیستی نمیتوان تعدیل و حل کرد. نمیتوان به یک عده خاویار خور و نوشندگان شامپاین تقلیل داد. این تبعیض ها مانند تبعیض بر زنان واقعی هستند. پاسخ های واقعی میطلبند. مانند حجاب که اعتراض شد در زمان تصویب اجبارش. سوسیالیستها اصلن ضرورت مبارزه با حجاب را در نیافتند. اول زنان را در بقچه پیچیدند بعد ها رژیم قیم همه ی مردم شد. به نظرم ما با درس گیری از سرکوب زنان و بی تفاوتی و اینکه مسئله ی اصلی انقلاب است و گذاشتن یک روسری هم کسی را نکشته و مخالفت با حجاب انحرافی و مطالبه ی بورژوازی و زنان طرفدار رژیم شاه است و.ما با درس گیری بر آنچه بر سر زنان آمد باید به تبعیض های دیگر حساس شویم. سرمایه داری تنها در اقتصاد و بهره کشی انسان نیست. ما با مناسبات سرمایه دارانه طرف هستیم. باید بتوانیم برای گسترده کردن این مبارزه علیه این مناسبات سلطه گرانه روی همدیگر حساب کنیم. جنبش زنان روی کارگری، محیط زیست و مبارزات حق ماندن افغانستانی ها، برابری ملیت ها و... در هر کدام از این جنبشها گزینش ما نباید بر طبق شکم باشد! اگر شکمی سیر بود گزینش نشود. خیابان را همه مالکش هستند و زندان هم هزینه ی همه است. باخدا و بی خدا دارند هزینه ی مخالفتشان را میپردازند.
ما در جنبش ماندن پناهجویان دهان ها را بو نمیکشیم. ماندن حق همه است. نه فقط شکم های گرسنه، چرا که کشورها با جنگ و حمایت از دیکتاتورهای منطقه عملن اشغال شده. ما هم مامور کارت اجازه ی شرکت در مبارزه نیستیم. اگر شکم گنده ای هم علیه تبعیض باشد نمیتوان با تیپا بیرونش کنیم. اگر خودش ستمگر باشد میتوان. مسئله اما در این است که اگر ما تبعیض ها و ستم ها را خوب و بد و دستچین کنیم، مردم مورد ستم پشت سر همان شکم گنده ها صف میکشند، چون اولویتهای ما اولویت های آنان نیست...