Skip to main content

زنده ياد عليرضا نابدل برادر

زنده ياد عليرضا نابدل برادر
Anonymous

زنده ياد عليرضا نابدل برادر كوچكتري داشت كه بچه ها نابات صداش ميكردند. دانشجوي پلي تكنيك بود. معمولا" شبها در محل اقامت يكي از دوستان در كوي دانشگاه تهران جمع شده و راجع به مسائل روز گپ ميزديم. شبي نابات پيدايش نشد. ميدانستيم عليرضا برادرش در ارتباط با چريكهاي فدائي گير ساواك افتاده و اين نگرانمان كرد. تصميم گرفتيم من و يكي ديگر از دوستان سراغش رويم. با اينكه اول شب بود ولي چراغهاي اطاقش خاموش بودند. در زديم, جوابي نداد. بيش از ده دقيقه به در كوبيديم, بالاخره در باز شد. قيافه نا آشنائي پيدا كرده بود. . . .

التماسانه گفت برگرديد. توجهي به حرفش نكرده و ضمن ورود, توضيح خواستيم. دو مرتبه تكرار كرد بهتر هست برگرديم در غير اين صورت خود را به خطر انداخته ايم. با اصرار ما مجبور شد سخن گويد. گفت : امروز ساواك مادرش را از تبريز به تهران آورده و هر دو را به ديدن عليرضا در بيمارستان برده اند. ساواك گفته در اين مورد نبايد با احدي صحبت كنند. عليرضا چندي پيش موقع پخش اعلاميه و درگيري با ساواك تير خورده و پس از شكنجه هاي فراوان , به بيمارستان اعزام شده بود. در يك لحظه از غفلت مامور مراقب استفاده كرده و جهت خودكشي, خود را از طبقه سوم به بيرون پرت ميكند ولي زنده مانده و با دست و پاي شكسته دگر بار دست ساواك مي افتد. خوشحالي ما در اين بود كه ماه ها طول خواهد كشيد تا جراحات وارده ترميم يابند و نتيجتا اعدام وي نيز به تاخير خواهد افتاد. دو هفته بعد, در بهت و ناباوري, تيربارانش را در كيهان خونديم. يادش گرامي باد.