Skip to main content

دوست گرامي جناب اتليار, كشور

دوست گرامي جناب اتليار, كشور
Anonymous

دوست گرامي جناب ائليار, كشور ما ايران, جزو معدود ممالكي هست كه در طول تاريخ بارها و بارها مورد تاخت و تاز بيگانگان قرار گرفته و در اكثر موارد, بدون مقاومت قابل توجه, تسليم دشمنان شده است. از حمله اسكندر مقدوني گرفته تا اعراب و مغول و قواي متفقين. شايد تنها حمله اي كه مردم به مقاومت جدي دست زدند, حمله عراق به ايران بود. آيا توده هاي مردم واقعا" به دفاع از خاك وطن برخاستند و يا روياي حوريان بهشتي در سر داشتند؟ بيان اين مطالب . . .

زجر آور هست ولي كتمانشان نيز دردي را شفا نميدهد. بدون اينكه به علل عدم مقاومت ايرانيها در قبال اين حملات بيگانه بپردازم, تهاجمات مزبور عواقب مزمني در روحيه ما باقي گذاشته و آن عدم احساس مسئوليت در قبال كردار و گفتار خودمان هست. براي آسايش وجدان, و بجاي انتقاد و قبول خطاي خود و ياد گيري از اشتباهات, براحتي عامل خارجي را در فعل و انفعالات عمده كرده و خود را مبرا از خطا ميبينيم. اين كنفرانس گوادلوپ نبود كه مسير انقلاب را رقم زد, بلكه چپ ايران آزادي و دموكراسي را ناديده گرفت. انگار زنده ياد بيژن جزني اين مرحله را پيشبيني كرده بود و نهايت تلاش را نمود تا نظريه " مبارزه ضد امپرياليستي بايستي از مسير مبارزه با ديكتاتوري گذر كند " را جا بيندازد ولي كو گوش شنوا؟! براي توده مردم بيعدالتي و خفقان ديكتاتوري قابل لمس بود تا استثمار امپرياليستي. مردم ايران همانند ملت ويتنام درگير مستقيم ارتش فرانسه و بعد آمريكا نبودند و شعارهاي ضد امپرياليستي, بجز بين گروه هاي روشنفكري و چپ, مفهومي قابل لمس نداشت. نطقهاي آقاي خميني با هوشياري تمام در دو بعد ارائه ميگشت. براي توده مردم نويد عدالت و تقسيم پول نفت, و براي روشنفكران مبارزه با امپرياليسم آمريكا. اين وسط دموكراسي و حقوق ملت براي تعيين سرنوشت خود به فراموشي سپرده شد و چپ ايران در ايشان مبارزي ضد امپرياليسم كه ميتواند خواسته هايشان را تامين نمايد, به تصوير كشيد. زماني در افريقاي جنوبي, آمريكا به تقويت كشيشي به نام دزمن توتو دست زد تا از افتادن قدرت دست حزب كنگره كمونيست جلوگيري نمايد ولي موفق نشد و ده ها نمونه ديكر, نظير كوبا, ويتنام, ونزوئلا و . . و . . . گمان كنم موقع آن رسيده تا قبول مسئوليت كرده و با بزرگ نمائي نفوذ قدرتهاي خارجي, اشتباهات خود را پرده پوشي نكنيم.