Skip to main content

کدام چپ ، کدام نیروی مترقی

کدام چپ ، کدام نیروی مترقی
Anonymous

کدام چپ ، کدام نیروی مترقی
آقای منوپهر عزیز، من با قسمت اول نطرشما مبنی بر عدم مقاومت مردم ایران در مقابل تهاجم و تجاوزات بیگانگان، موافق نیستم. تاریخ ایران بطور کلی عکس آنرا گزارش میکند. تسخیر همه ایران توسط عربها دهه ها بدرازا کشید. مقاومت مردم در مقابل هجوم بیگانگان، طبیعتن مستلزم، انگیزه، امید و سازماندهی است. این مهم البته در دوران باستان توسط کسانی میبایست انجام میپذیرفت، که خود با آن "بیگانگان" تفاوت چندانی نداشته اند. مردم ایران حتی پس از شکست از اسکندر مقدونی، داستان هایی ساختند که گویا اسکندر در واقع اصل و نسب ایرانی داشته و ایران از سوی یونانیان "اشغال" نشده است. ضمن اینکه این داستان مفصل از جنگ های نامنظم ایرانیان تحت رهبری روشنک دختر داریوش سوم با سپاه اسکندر خبر میدهد.( کتاب داراب نامه جلد 1و2 نوشته ابو طاهر طرسوسی قرن چهارم هجری)

من به صحت چنین ماجرایی باور ندارم منتها این نشانگر روحیه آن مردم بوده که شرمسار از شکست و در پی چاره ومبارزه بودند. اما در مورد قسمت دوم بحث شما باید خدمتتان عرض کنم ظاهرن شما از صف بندی نیروها، بخصوص وزنه چپ که معتقد به اشتباه آنها در ارزیابیشان هستید بی خبرید. در دوران اوج گیری انقلاب در سال 57، مجاهدین خلق عملن وجود نداشتند. آنها پس از انشعاب به نیروهای پراکنده ایی تبدیل شده بودند. مهمترین بخش آنها سازمان پیکار درگیر تدوین استراتژی و تاکتیک و مسائل داخلی تشکیلاتی خود بودند. فدائیان پس از ضربه سال 55 که شورای عالی و کمیته اجرائی را یک جا از دست داده بودند توان تشکیلاتی چندانی نداشتند.از آن بدتر عدم وجود رهبران سیاسی یا عناصر تئوریک در میان آنها بود. حزب توده در خارج از کشور "حضور " داشت. اگر بتوان آنرا حضور نامید.ولی در ایران سازمان نوید از نظر کمی از تعداد انگشتان دست فراتر نمی رفتند. کنفدراسیون در طول سال 57 نیروهایش را به تدریج وارد ایران نمود. اینان به لحاظ تئوریک از فعالین داخلی با اطلاع ترولی فاقد سازماندهی و توان رهبری کننده بودند . طبقه کارگر و اقشار متوسط شهری فاقد تشکل، یا سازمان های صنفی و سیاسی خود بودند. وضع سازماندهی زنان از آن هم نا امید کننده تربود. احزاب جبهه ملی به امید اینکه روحانیت فاقد تشکیلات است و قدرت سیاسی را به آنها واگذار خواهد کرد صد در صد متحد خمینی بودند. حال از شما می پرسم اگرچپ ایران قصد داشت با هژمونی خمینی مخالفت کند کدام آلترناتیو دیگر را باید مطرح می کرد. اینکه اشتباهات راهبردی صورت گرفته کاملا مشخص است. این را دیگرهر مرغ پخته ایی میداند. اما آیا چپ آنروز ایران با تمام توانش وزنه ایی بود که بتواند بر روی روند سیر تحولات سریع نیمه دوم 57 تاثیر تعیین کننده بگذارد. هرانتقادی باید توانایی های عینی و واقعی نیروها را در زمان خودش در نظر بگیرد. قضاوت کردن در مورد آن تحولات، بدون داشتن اشراف بر تمامی جوانب ماجرا ،کار زیبنده ایی نیست. سولماز ذالک زاده (سمـــن)