Skip to main content

جناب ایرانخواه گرامی

جناب ایرانخواه گرامی
Anonymous

جناب ایرانخواه گرامی،برخوردهای شما نه تنهاصادقانه نیستندبلکه مغرضانه وکینه توزانه ونه برای پیداکردن راه حل بلکه دفاع ساده لوحانه ازبیقاعده وبی نظمی زبانی است که امروزه دردانشگاهای خودایران ،غیرعلمی وناتوانی آن مورد بحث وگفتگوستوبمقالات آشوری وباطنی وو...مراجعه کنید.دراین پیام بمثال :*سیر طعنه زد به پیلز چه چقدربدبوئی!!!*شما که لالائی بلدیدچرا ازاسم خودتان را درست نمی نوسیدد:ایرانخاه؟؟؟ویا منطقتان درنوشتن ایرانخواه چیست؟اشکالاتی که بنوشته ابوالفضل گرفته ایداشکالات تایپی است ولی نوشتن اسم خودتان بصورت غلط اشتباه معرفتی است.شما که ازوجوکتابی با2000 فعل بسیط فارسی صحبت کرده اید لطف کنید لیست بنده را که باشماره گذاری از1 تا 288 بترتیب الفبای عربی ،افعال بسیط فارسی را نوشته ام وبا تمام ارفاق بزورتعدادافعال بسیط زنده به 212 رسیده است،را فقط باهشت فعل تکمیل کنیدتاتعدادافعال بسیط فارسی به 220

برسد!!!http://www.iranglobal.info/node/29511(افعال بسیط وتوانائی زبانی)

افعال ساده (بسیط)زبان فارسی ازجلددوم *تاریخ زبان فارسی* دکترپرویزناتل خانلری (توضیح:افعال مرده ونیم مرده درداخل پارانتز وافعالیکه درلیست خانلری نبودندوازیرف من اضافه شده اند باعلامت * مشخص شده اند)و حرف آ--1- آراستن 2-آرامیدن/آرمیدن (مرده)3 -آزردن (نیمه مرده ) 4 -آزمودن (مرده) 5 -آسودن 6-آشامیدن 7 -آشفتن 8 - آغازیدن 9- آغشتن 10 -آفریدن 11- آگندن (مرده) 12- آلودن13- آمدن 14-آمرزیدن 15-آموختن 16- *آموزاندن(متاسفانه افعال زیبای آموختن وآموزاندن بخاطر گرایش بی رویه زبانی به افعال ترکیبی نازاوعقیم با یادگرفتن ویاددادن درحال تعویض هستند یعنی این افعال زیبا مرده ویا نیم مرده اند)17-آمیختن (مرده)آهیختن (مرده) حرف الف 19- ارزیدن 20- افتادن 21-افراشتن 22-افروختن (مرده) 23- افزودن (مرده-اضافه کردن جایش راگرفته)24- افسردن(مرده افسرده شدن بجایش نشسته) 25-افشاندن 26-افکندن 27-انباشتن)مرده انباشته شدن بجایش نشسته)28-انجامیدن (مرده انجام دادن بجایش )29-انداختن 30-اندوختن31-اندودن(مرده)32 اندیشیدن(نیمه مرده فکرکردن بجایش)33-انگاشتن(نیمه مرده)34- انگیختن 35-اوباشتن (مرده)36- ایستادن حرف ب 37-باریدن 38-بافتن 39- بالیدن 40بایستن 41- بخشودن 42- بخشیدن 43-برازیدن (مرده)44-بردن 45-بریدن 46- بستن 47- بسودن(مرده)بسیجیدن (مرده)48-بودن 49- بوسیدن50- بوئیدن(مرده بوکردن بجایش)51-بیختن(مرده) حرف پ 52- پاشیدن 53-پالودن *54-پائیدن -54پختن 55-پذیرفتن 56- پراکندن 57-پرداختن58- پرستیدن 59- پرسیدن 60- پروردن 61- پروردن62- پریدن 63- پژمردن(مرده و پژمرده شدن بجایش)64- پژوهیدن(مرده وپژوهش کردن بجایش)65- پسندیدن 66- پلاسیدن(مرده)67- پلکیدن(مرده)68- پناهیدن(مرده وپناهنده شدن وپناه بردن بجایش نشسته)69- پنداشتن 70- پوسیدن 71- پوشیدن 72-*پوشاندن73- پوئیدن(مرده)74-پیچیدن 75-*پیچاندن76- پیراستن77- پیمودن78-پیوستن حرف ت -78تاختن 79-تافتن(مرده) 80-تپیدن81-تراشیدن 82-تراویدن(مرده)83-ترسیدن 84-*ترساندن 85-ترشیدن86-ترکیدن 87- ترکاندن88-تکاندن وتکانیدن(مرده وبجایش تکان دادن)89تنیدن90- توانستن 91-*توپیدن حرف ج 92-جَستن93-جُستن94- جنبیدن وجنباندن(نیمه مرده)95-جنگیدن(مرده وجنگ کردن بجایش)96- جوشیدن 97-جویدن 98- جهیدن(مرده)حرف چ 99- چاپیدن 100-چائیدن(مرده)101-چپیدن (نیمه مرده)102-*چپاندن103-چربیدن104-چرخیدن105-*چرخاندن106چریدن 107-*چراندن108- چسبیدن109-*چسباندن110-چشیدن(مرده)111-چکیدن(مرده)112- چلاندن وچلانیدن113- چمیدن(مرده)114- چیدن حرف خ115- خاریدن 116- خاستن117- خائیدن(مرده)118- خراشیدن119-خائیدن(مرده)120- خرامیدن(مرده)121- خروشیدن121- خریدن122- خزیدن123- خستن(مرده)124-خشکیدن 125- خشکاندن126-خلیدن127- خمیدن(مرده)128- خوابیدن129- خواباندن130-خواستن131-خواندن132-خوردن133-*خوراندن134-خوفیدن(مرده)135-خیسیدن(مرده) حرف د 136- دادن137- داشتن138- دانستن139-درخشیدن140-درویدن(مرده)141- دریدن142- دزدیدن143- دمیدن144 - دوختن145-دوشیدن 146- دویدن147-* دواندن148-دیدن حرف ر149- ربودن150-رخشیدن(مرده)151-رسیدن152- رَستن(مرده)153- رُستن(مرده)154- رشتن(مرده)155-رَفتن156- رُفتن(مرده) 157- رمیدن158- رنجیدن 159-*رنجاندن160-رندیدن(مرده)161- روئیدن162- رویاندن163- ریختن 164-ریدن حرف ز-165- زاریدن (مرده)166- زائیدن167- زدن168- زدودن169- زیستن حرف س 170- ساختن171- سپردن172سپوختن(مرده)173-ستدن174- ستردن(مرده)175- ستودن176- ستیزیدن(مرده)177- سرودن178- سرشتن(مرده)179- سُریدن (مرده)180-سزیدن(مرده)181-سفتن(مرده)182- سگالیدن(مرده)سنجیدن183- سوختن184سودن(مرده) حرف ش 185-- شاشیدن 186- شایستن(مرده بجایش شایشته بودن)بقیه درپیام بعدی