Skip to main content

جناب شاملی عزیز: مقاله

جناب شاملی عزیز: مقاله
Anonymous

جناب شاملی عزیز: مقاله نویسنده افغان را خوانده ام و البته چندن مقاله در رد نظرات ایشان را نیز خوانده ام. واقع امر این است که ایشان دیدگاه خودشان را گفته اند و کاملا محترم است اما نمیتوان با استناد به آن حکم کلی داد.برخلاف عقیده شما نام ایران بسیار کهن تر از دوره صفوی و بسیار گسترده تر از خراسان بزرگ بوده است به طوری که خراسان فقط بخشی از ایران بوده است.راست آن است که نام بومی این سرزمین از دیرباز ایران بوده است و نامی که بیگانگان آن را میخواندند پارس( فارس، پرشیا، پرسیکوس و...) بوده است و در سال 1935 همانطور که شما اشاره کردید دولت ایران از جامعه جهانی خواست که نام ایران را به جای پرشیا بکار ببرند(ای کاش این کار را نمیکرد زیرا اکثر ملل کهن نام بومی و بین المللی یکسان ندارند.مانند یونان(هلاس) مصر(اجپت) ژرمنی(آلمان -دویچلند)).

درباره نام بین المللی پرشیا علاوه بر اسناد و نقشه های تاریخی فراوان سفرنامه های بسیاری نیز موجود میباشد که بعید میدانم با آنها آشنا نباشید.اما در مورد نام بومی ایران و گستره آن توجه شما را به ابیات زیر از شعرای مختلف و از مناطق مختلف و در قرون مختلف جلب میکنم: نظامی:همه عالم تن است و ایران دل /نیست گوینده زین قیاس خجل ... خاقانی:چون غلام توست خاقانی تو نیز/ جز غلام خسرو ایران مشو.... فخرالدین اسعد گرگانی:اگر چه فخر ایران اصفهان است /فزون زان قدر آن فخر جهان است ....عبید زاکانی:زبامداد ازل تا به انقراض ابد/ زمام ملک به فرمان شاه ایران است ....قاآنی(دوره قاجار) :چون من پس از وصال نیابی کس /صدبار اگر بکاوی ایران را..... قطران تبریزی: او به تخت ملک ایران برنشیند در ستخر/ کهترین فرزند خود را مهتر اران کند..... ناصر خسرو:برون کرده است از ایران دیو دین را /زبی دینی چنین ویران شد ایران .....جامی:خاک ایران زمین از او گلشن /جان یونانیان از او روشن .....فروغی بسطامی:تا سخنی گفته ام زان لب شیرین سخن/ خسرو ایران نمود گوش به گفتار من ....فرخی سیستانی: بر شه ایران حدیث سیستان پوشیده ماند/ سالها بودند مسکین از غم در خون جگر....سعدی: بگفت ای خداوند ایران و تور/ که چشم بد از روزگار تو دور.... صائب تبریزی:کی خیالات غریب من به غربت می فتاد؟/ از سخن سنجان نمی گردید اگر ایران تهی....در شاهنامه نیز بارها از مناطق مختلف ایران مانند آذرابادگان-پارس-و... نام برده شده و زمانیکه جنگ ایران و اعراب را بیان میکند مسلما منظور از ایران، افغانستان امروزی نیست.زیرا افغانستان امروزی قسمتی از ایران تاریخی است.
نویسنده مصری قلقشندی در قرن نهم هجری(در زمان مغولان) در کتاب صبح الاعشی فی صناعه الانشاء چنین مینویسد:
"" مملکت ایران مملکت پارسیان است که به نام ایران بن آشوربن سام بن نوح علیه السلام شناخته می شود. او اولین کسی است که در آنجا پادشاهی کرد. و این سرزمین به اسم او اضافه شد و به نام او معروف گردید.مولف کتاب التعریف می گوید"ایران سرزمین کسری ها است."سپس می گوید:"این سرزمین در فاصله رود فرات تا رود جیحون که بلخ در آنجا واقع است،و از دریای فارس و آنچه نزدیک دریای هند است تا دریایی که قلزوم یا دریای منطقه طبرستان نامیده می شود واقع گردیده و آن سرزمینی است که تحت سلطه خاندان هلاکو است"""