Skip to main content

تبریزی گرامی، زبان امری

تبریزی گرامی، زبان امری
Anonymous

تبریزی گرامی، زبان امری قراردادی است و اصالتی فراتر از انسان ندارد. انسان ها زبان را می سازند و به کار می برند. از این رو معیار نهایی در " درستی" یا " نادرستی" یک واژه یا جمله پذیرش و کاربرد آن در جامعه است. برای نمونه واژۀ "پروانه" که شما بر کاربرد آن در نوشتار بالا خرده گرفته اید، به معنی "مچوز" و" اجازه" در پارسی امروز فراوان به کار می رود و در واژه نامه های معتبر پارسی چون دهخدا نیز این معنی برای "پروانه" ذکر شده است. منطقی نیست که شما ادعا کنید که همۀ جامعه و واژه نامه ها اشتباه می کنند و تنها و تنها شما می دانید که "پروانه" به معنی مجوز نادرست است! همین گونه است داوری نادرست شما در بارۀ واژۀ "پیرامون" به معنی "در باره"، که کاربرد آن در نوشته های بیشماری به همین معنی " درستی" آن را نشان می دهد و نیز واژۀ "ایراد" که با وجود پارسی نبودن در پارسی به معنی "خرده گیری" بسیار رایج است.

داوری دربارۀ درستی یا نادرستی واژه ها و جمله ها ، بر خلاف داوری دربارۀ واقعیات فیزیکی وشیمیایی و دیگر دانش های طبیعی، وابسته به داوری و پذیرش مردم است و در این حوزه شما نمی توانید یکتنه همۀ جامعه را نادرست گو و نادان بخوانید.
2ـ به دید من سود سره نویسی، چنانکه زنده یاد کسروی می گفت، هماهنگی زبان است ، که این خود به ساده سازی و رسا سازی زبان می انجامد. من سره نویسی را برای "پاکسازی تباری" زبان نمی خواهم، بلکه برای این می خواهم که از این راه زبان پارسی بسیار آسان تر، رسا تر و روان تر می گردد. به همین دلیل سره سازی من "مطلق" نیست و هرگاه ببینم بکارگیری واژه ای بیگانه مقصود مرا بهتر و ساده تر می رساند، آن را به کار خواهم برد. هیچ زبانی امروز از واژه های بیگانه تهی نیست.
یک گفتار پارسی می تواند با واژه ها و پیوند های گوناگونی ادا شود و همۀ آنها هم درست باشند، هرچند برخی از آنها مورد پسند من و شما نباشند. اما ما حق نداریم به صرف اینکه این یا آن شیوۀ گفتار با سلیقه مان نمی خواند، آن را "نادرست" بخوانیم. تنها شرط درستی یک گفتار رعایت قاعده های دستور زبان است.
از یادآوری ها وراهنمایی های سودمند شما دربارۀ واژه های برابر پارسی سپاسگزارم. من هم یادآوری کوچکی در این خصوص دارم و آن اینکه واژۀ "جنگ" (به پیش یا ضم جیم)، که در کامنت خود به کار برده اید، واژه ای است هندی تبار. می توان بجای آن " دفتر" هم به کار برد.