Skip to main content

مثلی معرو ف است که میکویند

مثلی معرو ف است که میکویند
Anonymous

مثلی معرو ف است که میکویند در سربالائی اسبها یکدیگرر ا کاز می گیرند.البته این را قدیمی ها می گفتند و لی امروز روانشناسان سخن از سرخورده گی های سیاسی و شکست امالها ها و ارزوها میکنند. ان ارزوها چه بودند ؟ چه میخواستند چه شد ؟
راستی پس از صدسال کوشش و فداکاری برای سعادت بشر از سوی مدعیان جهانی و شاخه ان در ایران ارمغانش افشاگری علیه داستانهای فردوسی است؟
روزگاری است که به چشمت خاک میپاشند. شاید در صد کمی فردوسی را میخوانند و پیام دعوت به خرد و دانش را دریافت گرده اند.اما صد در صد مردم اسلام زده این سر زمین باور به قدرتهای غیبی دارند.باور دارند که ندائی از اسمان امدو جبرئیلی وجود دارد.باور دارند شق القمر شد و باور دارند گل سرخ از عرق پیشانی محمد است.
باور دارند از مدینه مهدی موعود ظهور خواهد کرد و جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد.

مردم خرافه زده ا ین سرزمین اعتقاد به معجزه دارند وان نه به کتاب خردفردوسی بلکه به مردگان به رضا ی هشتم و حسین شهیدو عباس سقای دشت کربلا و اکبر و فاطمه و زینب و مهدی .پارسی زبانان عربتبار این سرزمین برای مردگان مقدس کاخها ساختند که در جهان نظیر ان نیست. نگاهی
به بارگاه رضا امام مرده شیعیان در خراسان نشان میدهد این مردم شاهنامه نمیشناسند فریب را دوست دارند و وعده های پوچ بهشتی را. گنبدی غرق در طلا مقبره ای از نقره و شهری ا ز نور و ائینه قبر یک عرب در سرزمین نویسنده شاهنامه است.
صدها خدمه و خدمتکار صد ها فرش انداخته بر ایوانها و هزاران چراغ روشن در شب و روز ناندانی خوبی است برای اهل حقه و فساد.این مجموعه خیال و وعده به بهشت و شفای عاجل بیماارن میفروشد .
در این بارگاه بخور و بچاپ و سر مردم را گلاه گذاشتن خبری از میهن پرستی و پیشرفت و ازادی و افتخار و دانش نیست
انچه هست باور به خیال است به معجزه ست و قربانی کردن دست رنج ادمی .