Skip to main content

این آقا در قسمتی از مت فرموده

این آقا در قسمتی از مت فرموده
Anonymous

این آقا در قسمتی از مت فرموده است
>>نمونه هایی از نام ها و واژه های پارسی در ادبیاتعربی<<
والله بیشتر این کلمات تورکی بود تا فارسی که به عربی وارد شده است
برای نمونه زبان فارسی کلمه >>ق<< را ندارد و اکثر این کلمات یا ترکی است یا عربی درحالیکه این آقا همه را به نام فارسی سند زده است
ضمنا من می توانم ریشه ترک بودن اکثر کلمات را به آقا نشان بدهم
شمندر = چغندر چغ در زبان تورکی به ریشه های قابل خوراک گفته می شود و زغ به ریشه های غیر قابل خوراک که کلمه زغال نیر از آن گرفته شده
چغندر =چغ +در(درمک به معنی برداشت نمودن)
. اباش = اوباشه = اوباش (باش به معنی سردسته) مانند قزلباش و اوباش و قوچوباش و ...

باج پاچه، بارود= باروت(از ریشه پارتلاماق منفجر شدن)
بازار= سوق
بازرباشی= بزرگ بازار
بازرکان= بازرگان
باسقانی = بازرس
باشق = باشه نوعی عقاب

باغ = باغ، باغبان = باقدار،، باغستان = بوستان
باقة = دسته گل، باغ گل
بغوان = باغبان
بقجه = بقچه
برهوت = بیابان
بزکوار= بزرگوار
بس = بس است
بقلاوا= نوعی شیرینی
توت = توت، میوه توت و درخت توت،،
الجارق = چارق = نوعی کفش
جاکوش = چکش چکش یا چکیشکم به معنی تماس دو چیز بصورت موقت
چلاق = شل(ای دیگه end فارسی )
آقا به خدا خیلی ضعیف...... بود
ضمنا لازم نکرده شما به فکر آذریها(ترکها)و کردها باشید