Skip to main content

ناسری گرامی در کامنت دوم خود

ناسری گرامی در کامنت دوم خود
آ. ائلیار

ناسری گرامی در کامنت دوم خود پاسخ پرسش شما را نوشته ام :« اینکه مسئله ملی برخی ملتها در دموکراسی های جهانی هنوز حل نشده است دلیلش « توازون نیروها»ست ، که به زیان حل مسئله است.» و اضافه میکنم برای مثال در کانادا جهت جدایی کبک « اکثریت» نتوانست رأی لازم را کسب کند. گرچه جدایی خواهان بر استان خود حکومت میکنند. همینطور قید کرده ام که «دموکراسی شرط ضرور است ولی کافی نیست. » دموکراسی سرمایه داری که بر اساس « نمایندگی» ست، یک دموکراسی ناقص است. دموکراسی کامل نسبی بر اساس «مشارکت مستقیم مردم در اداره ی امور » را معنی میدهد. دلیل وجود برخی نا رسایی ها در دموکراسی سرمایه داری « ناقص» بودن آن است. هرچه دموکراسی توازون نیرو ها را به نفع خود برهم زند، هر چه به سوی دموکراسی مستقیم عمق پیدا کند شرایط حل مسایل بهتر تدارک دیده میشود. حقوق را با ید با مبارزه به اجرا در آورد.

دموکراسی در اساس مبارزه ی دائمی برای تأمین و اجرای هرچه بیشتر و بهتر حقوق مردم است. اینکه از یک سو از وجود دموکراسی صحبت کنیم و از دیگر سو عدم حل مسایل مبرم را نشان دهیم یک تناقض آشکار است. وقتی مسایل مبرم جامعه حل نشده پس چرا از « دموکراسی» یاد میکنیم؟ آن دیگر دموکراسی کافی برای حل مشکلات نیست. و ناقص است. دموکراسی وقتی هست که مشکلات حل شده باشند. « دموکراسی ناقص» و «کاذب» وجود دارند. بخشی از روشنفکران جامعه فارسی زبان که «حفظ تمامیت ارضی» را « با استبداد» شرط همکاری خود اعلام کرده اند؛ به دنبال « دموکراسی کاذب» اند. و نه حتی ناقص ! پس در اندیشه من سه نوع دموکراسی مطرح شده : کاذب-ناقص- مستقیم. کاذب را برای کشورهای سرمایه داری کم رشد تدارک می بینند. از جمله برای ایران. در تئوری از دموکراسی نا قص حرف میزنند - در عمل آنرا به کاذب تبدیل میکنند. هدف ستمدیدگان باید رسیدن به دموکراسی مستقیم باشد.