Skip to main content

آزاد اورمولو-ی عزیز، نقذ و

آزاد اورمولو-ی عزیز، نقذ و
آ. ائلیار

آزاد اورمولو-ی عزیز، نقذ و پیشنهاد شما در مورد تقویت فعالیت چپ آذربایجان- که ضعیف است- درست و خوب است. منهم آرزومندم نه تنها فعالان هردو جبهه ( چپ و غیر چپ) با احساس مسئولیت مبارزات مردم را در قالب فعالیت های سیاسی سودمند هدایت کنند و آن را از افتادن در دام توهم، خیالات و فانتزی گرایی محافظت نمایند. بل حتی کارا تر است که « جبهۀ متحد آذربایجان » را نیز تشکیل بدهند. اما به تشخیص من این نوع « تقویت ها» و « فعالیتهای سیاسی سودمند» و« جبهه » و «غیره» تنها « در داخل آذربایجان» و آنهم « در فضای نسبتاً باز» امکان دارند. در خارج « وضع موجود تنها کمی امکان تغییر» دارد و در کل با توجه به « وضعیت و خصوصیات « چپ و غیر چپ» متأسفانه زیاد بهتر از این نمیشود. این اشکال در مورد کل جامعه ی ایران صادق است و اشکال ما از کل جامعه جدا نیست. وضع کل نیزوهای ایران در خارج تقریباً هم ترازاند. و علت اش هم دوری

از « خود جامعه» است. میخواهم بگویم « ماهی در آب زنده است». شاید مثالهای تاریخی از دیگرجا ها بیاورید که در خارج فلانی ها فلان کار را کرده اند. بله خیلی ها در خارج خیلی کارها کرده اند. ولی « سطح شعور سیاسی و سازمانی» هر جامعه ای « در یک حد معین» است و آنها را توانا یا ناتوان از برخی کارها میکند.متأسفانه « سطح ما - یا در کل سطح جامعه ایران» چنین است که « می بینید». بله عمدتاً سطح شعور سیاسی-فرهنگی-سازمانی ما، اعضای جامعه ایران پایین است. عقب مانده ایم. به دلیل تحمل حد اقل سه دیکتاتوری -رضاخان-پسرش- خمینی. در طول تقریباً یک قرن. این دیکتاتوریها آن امکانات و آگاهی و شعور و تجربه ی لازم برای « پیشرفتها» ی سیاسی سازمانی « جمعی» را که لازم بود، در ما خشکانده است. از علل دوام و طول عمر دیکتاتوریها نیز یکی این است. « پدر! گندم ، در نمکزار!؟»
« نه گندم رویید-
نه سخن!»
«کوچ پرندگان !»

« ?!Ata! Şorakəndə buğda»
Nə buğda gövərdi»
«!nədə söz
«!Quşların köçü»
-به نقل از کابوس- عزیز من، مشکل بزرگتر از آن است که با سخنرانی ها و عکسهای بزرگ و کوچک ماها در اینجا و آنجا - در این نشست و آن مراسم بتوان این عقب ماندگی تاریخی را حد اقل گامی زدود . این است که گفته ام کارها به عهده ی جوانان است هم چپ و هم غیر چپ. مشکل ما « عدم گذر از پروسه ی یک فرهنگ و تربیت دموکراتیک، و عدم امکانات و تجارب و شعورسیاسی ضرور برای پیشرفت است که میتوانست در جامعه ی رشد یافته مرتفع شود- که متأسفانه جامعه ی ما رشد نیافته است - و نتیجه اش نیز وضعیت ماست.» . این اساس وضعیت است. اراده خوب است. اما اساس را تغییر نمیدهد. و اراده گرایی نیز نادرست. بگذریم. ولی کار شما درست است همه ی نظرات را بسنجید و بکوشید خود « مستقل» بیاندیشید. از همه کس میتوان آموخت و خود مستقل اندیشید. ساغ اولون گؤزه ل گونلر.