Skip to main content

سلام جناب SHAAKH؛ بسیار

سلام جناب SHAAKH؛ بسیار
بهنام چنگائی

سلام جناب SHAAKH؛ بسیار خوشحالم که دوباره فرصتی یافته ایم تا پیرامون مقاله ی من و نقد شما بر آن با هم گفت و شنود داشته باشیم. شما چنین نوشته اید: (شما و دوستانتون تا ابدُ الدهر به همین حبابهای روی آب دلخوش باشید و ملّت رو هم دلخوش کنید.) بسیار خوب، ظاهر من در این مقاله نتوانسته ام موضع خود علیه رژیم ولائی را آنگونه بنمایانم که لااقل بسیاری مرا در این چارچوب توسط مقالات صریحم می شناسند. البته باور خودم بر این است که من مرزهای هویت شخصی، آرمانی و سیاسی ام را که مبتنی بر پایگاه و جایگاه طبقاتی پائینی ها و گستره بزرگ نیروهای کارمزد و تنگدستان باشد را هیچگاه و در هیچیک از مقالاتم تلطیف نکرده و یا دعاویم را زیر پریشانگوئی های فرصتطلبانه مات نکرده ام.

بنابرین دوست گرامی، محور بحث مقاله مربوط است به سه طیف سمبولیک مثلثی در عرصه ی معادلات سیاسی، اقتصادی و.اجتماعی در طول تاریخ 35 ساله ی رژیم! که آنان مدام با هم در چالش، نبرد، پیشروی و عقب نشینی هائی بوده اند. هر بار که مقابله ای رخ داده، و یکی از طرف ها دچار آسیب و ناتوانی شده، ضعف آن ضلع عملا به منزله ی تقویت دو ضلع دیگری بوده است. آنچه که مسلم است، اینکه: تاکنون منافع و مطامع طیف های مختلف دولتی ها با بیت و ولایات در عین تضاد با هم کاملا منطبق بوده است. و البته در طی سال های متمادی گذشته، دولت ها و ولایات در عین ستیز عینی و ذهنی با هم، آنها توانسته اند همزمان در یک وحدت حیاتی و پیوند ناگسستنی بقای نظامِ خود را کجدار و نریز حفظ نموده و همچنان به تاراج نان و انباشت بیشتر ثروت با آسودگی خاطر ادامه دهند. و این توافقات همیشگی در حالتی پیش رفته است که: همسوئی دوجانبه همچنان ممکن بوده، و ضرورت ائتلافِ مصلحتی حول رهبر را به دلایل بسیاری اجتناب ناپذیر می ساخته است. به هر تقدیر با آن وحدت های الزامی و همگام با آن پُر بودن دیگ آش رهبر، آشتی بر سر تعدیل قدرت و تقسیم ثروتِ بی صاحب گذشته بین مشتی غارتگر و جانی، تا حدودی نسبت به امروزِ رژیم و رهبر، که کفگیرشان به ته دیگ خورده است ساده بود. آنها با سیلی صورت زرد و ترسان خود را از بی اعتمادی به هم و همچنین مقابله با خیزش مردمِ عاصی و گرسنه و بیکار، سرخ حفظ کرده و به تبع همبستگی شان در عین ناسازگاری، بارهای بار زبان حقگوی پیشگامان در داخل را بریده، طیف وسیعی را به زنجیر کشیده و ترورهای زنجیری به راه انداخته و قتلعام 60 و 67 را فله ای سازمان داده اند که آبروئی برای کل نظام و پس از آن همه جنایات و جنگ 8 ساله و ...دیگر باقی نگذاشته است. و درست در چنین شرایطی رژیم قادر به دادن کوچکترین رفرمی نیست، زیرا هر عقب نشینی در این شرایط ملتهب و انفجاری به منزله فروریزی ستونی از قدرت و ایسجام است که دیگر بازگشت پذیر نیست. حال اگر باور داشته باشیم که صیانت ِنفس در چنین شرایط هولناکی و بی ثباتی برای هر عنصر زنده ای می تواند، قانون عام باشد؛ پس وحدت ولایت و دولت جندان زیاد به درازا نخواهد کشید. ای بسا در پشت پرده ژنو 2 ظریف برای نجات خود جناح های موتلف اش قرار و مدار تدریجی دک خامنه ای را طراحی کرده باشند. باید منتظربود و نتایج مذاکرات غیر علنی و پنهانی را دید. اما تکلیف ضلع مردم در این بازی مرگبار و نزاع حیاتی چه می شود؟ راستش این است که: دمار از روزگار سخت و سیاه مردم درآمده است. قریب 50% مردم تنها نان کافی برای زنده ماندن دارند و نه بیشتر! جنایت ضد بشری و فشار کمر شکن تحریم هاف توطئه های غرب و در رأس آن آمپریالیست آمریکای جنایتکار بوده است که هدف محاصره اقتصادی آنان دقیقا و تنها متوجه توده های ندار و شکنجه بخش تنگدستان و مزدبگیران و لایه های میانی کم درآمد است. در این توافقات ژنو: چنانچه با اعتماد سازی متقابل ادامه یابد، جای هیچ شک و تردید ندارد که رژیم ولایت هم می تواند در این گشایش مقطعی، دوباره نفس چاق و به جان مردم بیفتد؛ اما نباید فراموش کرد که با این فرصت همچنین تهیدستان و مزدبگیران زیادی نیز، نیروی مقاومت خود را بازتولید خواهند کرد. من هیچ خوشبینی ای به نظام شیعه و اصولا حکومت دینی ـ ایدئولوژیک ندارم. نگاه من تنها به سوی و سود مردمانی ست که کمترین امکان معاش هم از آنان توسط غارتگران ولائی و مُکلائی ربوده شده است. بیاد بیاوریم، توطئه ی تحقیر روحانی از مردم را با آن سبد گدائی را، خیل عظیم محرومین چگونه در صف های طولانی برایش همدیگر را..! پرسش: در کشوریکه مردم آب سالم برای نوشیدن نان کافی برای خوردن و امکان درمان دولتی ندارند! به راستی تمرکز بر روی تاسیسات اتمی با این هزینه های سرسام آور، جز خیانت علیه بشریت نیست؟