Skip to main content

در پاسخ به اژدر عزیز!

در پاسخ به اژدر عزیز!
اقبال اقبالی

در پاسخ به اژدر عزیز!
اژدرجان بدرستی در راستای ضرورت همبستگی و مبارزه فراگیر نوشتی که "آغازگر جنبشهای مدنی کوبنده ای باشد که در نهایت به عمر ننگین این رژیم پایان دهد." و اینکه: "ایکاش که این پوشش رسانه ای و پشتیبانی، در اعتراضات آذربایجان به توهین روزنامه ای رژیم به ترکهای ایران که آنها را سوسک نامیده بود، عملی می شد و ایکاش که همگان از آن پشتیبانی می کردند."
حق با توست و من فراتر میروم؛ ایکاش ملت ایران از سنگر آزادی (کردستان) و از حقوق کرد و کردستان و ... دفاع می کرد. ایکاش با فرهنگ، سیاست و توطئه توهین به شهروند ایرانی بخاطر اندیشه، مذهب، جنسیت، تبار و نژاد وداع میشد. ایکاش برخوردهای آسوسیال انسان ستیزانه جرم محسوب می شد و ایکاش ...

اما از شما چه پنهان که در این نظریه اغراق می بینم که "اعتراضات مردم آذربایجان نه تنها با سکوت رسانه ای و عدم پشتیبانی نیروهای دمکرات و سازمانهای سیاسی همراه بود، بلکه حتی مخالفتهای زیادی با آن انجام گرفت و برخی بجای رژیم، آذربایجانیها را کوبیدند."
به باور من ساکنان ایران به دلیل سپری گشتن روند آمیزش تباری - قومی مرزی میان آذری ها، کردها، بلوچ ها، بختیاری ها و ... را برسمیت نمی شناسند، ولی نسبت به همبستگی ملی ایرانیان و شیطنت های کشورهای همسایه و نمایندگان شان حساس هستند. خرابکاری های پان اسلامیست ها، قومپرستان و نژادپرستان نقش مهمی در ایجاد بدبینی و اختلال در تکوین وحدت ملی برای ساختن ایران فردا دارد.
مسئله جنبش ارتقاء شعور سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مردم برای گذر از سه نیروی ارتجاعی ذکر شده است. تا زمانی که غم ایران و مردمانش الویت نخست آحاد ملت نگردد، "این وطن وطن نشود"!
برای ما که در دل خانواده بزرگ بختیاری، کرد، آذری، بلوچ، مازی، ایرانیان عرب تبار، ایرانیان ترک تبار ... با هزاران پیوند ناگسستنی با هم عجین شده ایم، توهین به هر ایرانی (فرای تعلقات دینی، قومی و نژادی) را توهین بخود تلقی می کنیم.
اما توجه شما را به یک نکته جلب می کنم که گروهی خود را عضو این خانواده ندانسته و بدون هیچ پیوند و رابطه عاطفی با ایران و ایرانیان، نقش سفیران برخی از کشورهای همسایه را بر عهده دارند، همانگونه که حزب توده سخنگوی حکومت "شوروی" بود. نفرت عمومی از حزب توده نه بخاطر ایدئولوژی حزب، بلکه بدینجهت بود که سخنگوی شوروی در ایران بود.
این موضوع در قبال محافلی که با هویت همسایگان تجاوزطلب در ایران ظاهر می شوند نیز صدق می کند و به پیوندهای عاطفی و همبستگی شهروندان آسیب می رساند. تعمیق مبارزات فرهنگی، سیاسی و اجتماعی بایستی به ترکاندن پوسته پوپولیسم دینی، قومی و نژادی بیانجامد و در روند انشقاق، مرزهای نیروی سازنده ایران فردا با محافل و گروههای مانع شفافیت یابند.
اگر این پروسه با موفقیت طی گردد؛ اقوام پیشمرگان یکدیگر میشوند، و نه "بی تفاوت" نسبت به سرنوشت پاره های تن شان!
و دیگر کردستان در برابر تهاجم پان اسلامیسم تنها نمی ماند! دیگر توهین به آذری بی پاسخ نمی ماند و دیگر ...