Skip to main content

سلام جناب SHAAKH؛ شما نوشته

سلام جناب SHAAKH؛ شما نوشته
بهنام چنگائی

سلام جناب SHAAKH؛ شما نوشته اید: هرچی پرسش بنده از شما مشخص‌تر میشه پرسش‌های شما نیز از من بیشتر میشه‌وا! دریغ از پاسخی متناسب! دوست عزیز، به نظر من، ما تاکنون پرسش و پاسخ های بسیار مهم و ظریفی را برای همدیگر کم و بیش داشته ایم؛ اما، این درست است که ظاهرا برای شما و من کافی نیستند. علت آن هم بیرون از اراده و شناخت ما و عدم صراحت مواضع موجود ایران و 1 + 5 می باشد. با تداوم مذاکرات و بیرونی شدن توافقات و مصوبات احتمالی، شاید ملات بیشتر برای بررسی دقیق تر داشته باشیم و آنگاه ما نیز می توانیم نسبت به اهداف هریک موضع شفاف و انتقادی تر بگیریم. اگر حقیقت اش را بخواهید توان ما بیش از این نقد ها و یا شاید روشنگری و افشاگری ها که می کنیم، بیشتر نیست و این خود درد بزرگی ست. اینجا و در چنین مبادله های فکری و برداشت های شخصی و یا سازمانی، هیج کس قرار نیست دیگری را مجاب به پذیرش نگاه خود بکند.

شاید بزرگترین دست آورد شما و من این باشد که: ما آرام شنیدن و شنیده شدن را بدون هر بهانه ای، در درون قالب سلایق سیاسی، نظری و آرمانی خود با ملایمت و بی طرفی و بی برتری جوئی راه برده ایم؛ و برای من تاکنون موثر و خوب بوده و عملا با تمایل به تدوام آن خرسندی ام را اعلام می کنم. این فضای زنده و سالم دیالوگ در بین ما، یک ضرورت و خلاء عمیق تاریخی ست که تاکنونی قلدران سفاک از(شاهی و شیخی)اش، هر دو آنرا از توده ها ربوده و سرکوب کرده و به جایش تخم و نفسِ سرکشی، جهالت، جنگ، جنون، برتریجوئی، بی منطقی را در اعماق بیدادرسی ها و نارسائی ها و تبعیض ها و نابرابری های موجود جوامع ما کاشته اند. مصیبت های سیاه و خونین کنونی ما دست پخت آن و این جانی و غارتگر هاست. تردید ندارد که ما محصول ساختارهای شاهی و شیخی تنگ نظر، زروگو، اختناقگر، اندیشه کُش، تمامیتخواه، فاسد، غارتگر، از خود راضی، مردم گریز، ضعیف کُش و وامانده ی تاریخ عصر سپری شده هستیم. جامعه رنگین امروز ما، نیاز جدی به تشکل صنفی ـ سندیکائی، ایجاد شبکه های مستقلِ مقاومت مردمی برای بیداری و همبستگی طبقاتی خود دارد؛ که مهیا شاختن آن بستگی به فراگیری گفت و شنود پویا دارد. اگر یادبگیریم با مسالمت و دقت حرف های همدیگر را اصلاح کنیم، آنگاه دانش همگانی ما تبدیل به دریای خروشنده ای می شود که کل بساط جنایتکار ولایت را همچون پر کاهی در خود می بلعد. در چنان حالتی روحانی اصلا رقمی نیست که پیرامون دسیسه هایش چنین نگران بود! اساسی ترین گام به سوی اراده مردمی پذیرش تنوع نگاه و سلایق است که با دخالت همگانی بهترین ها الگو می شوند؛ بدون آنکه فردگرائی و به تبع آن رهبر پروری را میدان دهیم. اگر مردم کار و تهیدستانِ سازمانداده شده آگاهانه وارد میدان مسائل عمومی ـ سیاسی شوند، مشکل طبقه کارمزد، تنگدستان و بی پناهان به سرعت حل و خود آنها در تشکلات شان بی واستگی به دولت ها، مستقلا حاکم به اراده ی اقتصادی فعال و موفق خویش در عرصه تولیدی خواهند شد. سرمایه انگی و نئولیبرال دیگر هیچ آبروئی برای رهبری اقتصاد جهانی ندارد؛ اقتصاد جهان میلتاریستی در همه ی ابعاد و عرصه فلج و زندگی قریب به اتفاق مردم زحمتکش جهان را همراه خود رو به ویرانی و بی ثباتی کشانده است. در ایران هم همچنین است. روحانی و دولت اش نماینده منافع و قدرت سیاسی و اقتصادی طیف تکنوکرات نئو لیبرال است و شک ندارد که پیوند آتی او با ساختار فراملی گلوبال و لیبرال، حتما و قطعا می تواند تدوام غارت دارائی های مردم ما را افزایش دهد. این نکته جدی و خطر بزرگ آن، پس از بستن شدن قرارداد ها چهره زشت اش بیشتر نمایان خواهد شد و در آن مقطع ما بیش از همیشه در انظار توده ها و مزدبگیران افشای شان خواهیم کرد. به هر رو، مبارزه توامان ما برای نان و آزادی بی هیچ سازشی ادامه دارد و هر تلاشی در ایت عرصه انسانی و حیاتی که مربوط به نان، مطالباتِ صنفی، ملی، عقیدتی، فرهنگی، جنسی و جنسیتی اش و ...باشد موفقیت آنرا جز از روش گفت و شنود بردبارانه و سالم به همت اراده و اداره همگانی نمی توان به سر منرل آزادی و نان رساند. این شیوه ی مفید و پیشبرنده را شما و من و یا بهتر است بگویم ما،همنیک داریم و البته سعی می کنین که آنرا در فضای مجاری هر چه بیشتر تمرین کنیم. برای من این فرصت گرانبار است. خسته نباشید و موفق. تا حدودی پانویسم به درازا کشید! پوزش می خواهم