Skip to main content

نوشته ی بالا با زبان طنز

نوشته ی بالا با زبان طنز
آ. ائلیار

نوشته ی بالا با زبان طنز سیاسی، دو راه را برای جامعه ایران نشان میدهد و دومی را نقد میکند: 1- همبستگی عمومی در اعتراضات به خاطر حقوق انسانی؛ 2- عدم همبستگی ، که در این حالت پیروزی از آن حکومت است و شکست از آن معترضان. انتخاب راهها با شما ست. آنان که راه عدم همبستگی را می پویند باید تاب تحمل شکست و حاکمیت دیکتاتوری را هم داشته باشند. و ناله سرندهند. در مقالات مختلف نشان داده ام که چگونه میتوان با « تغییر سیاست خود»، در بر خورد با « مسایل مختلف ایران» راه "همبستگی عمومی را برای رفع «دیکتاتوری، تبعیض، قدرت متمرکز، و بی عدالتی اجتماعی» گشود. آنانکه بر «سیاستهای بیراهه» ی خود پا میفشارند طعم تلخ « تنهایی و شکست» را چشیده و خواهند چشید. و طول عمر دیکتاتوری هم طولانی تر خواهد شد.

در اعتراضات « جرقه» ها انتخابی نیستند. جرقه ی اعتراض معمولا « تصادفی» ست. ممکن است حتی عمل « اشتباهی حکومت» هم خودش یک جرقه شود. مهم « سمت دادن جرقه» به سوی « رفع دیکتاتوری و آزادی» ست. و این کار زمانی ممکن است که آزادیخواهان « نکته ی اتکایی» در « جرقه» تشخیص دهند. و بر اساس « تاکتیک و استراتژی» خود اعتراض را در جهت « همبستگی عمومی» تقویت کنند. آنان که استراتژی « انزوا» را پیش گرفته اند فاقد درک نکته اتکاء هستند. و اعتراض را ایزوله میکنند.
«سیاست انزوا» بر پایه ی نفرت از دیگری- پافشاری بر تضادها و تفاوت ها- اشکالات- خودی و غیر خودی - و هدف استراتژیک که « دنبال کردن پیروزی خود به تنهایی» ست ؛ قرار دارد. با این بیراهه ها بنام « سیاست» هیچ موفقیتی در مبارزه کسب نمیشود. در جنبش سبز شعار رأی من کو- به مرگ بر دیکتاتوری فرا رویید. حرکت تبدیل به جنبش خیابان گردید. در اعتراض آذربایجان به توهین شعار ها عمدتاً کلیت « تبعیض» را زیر سئوال بردند. اعتراض بختیاریها به توهین درست و به حق بود. هیچ مردمی نباید مورد توهین قرار بگیرد. لازم بود این اعتراض را گسترش داد و هر چه بیشتر به ضد حکومت تبدیل کرد. وقتی جرقه ای روشن میشود ضرورت دارد که تا میتوان- تا امکانش هست آنرا علیه حکومت گسترش داد. در 57 حرکات اعتراضی شروع شده بود اما از آخوند خبری نبود. وقتی دیدند حرکات آغاز شده « با تمام نیرو شرکت کردند» نه تنها به حرکات « جهت دادند» بل « رهبریت» عمده ی آنرا هم بدست گرفتند. هم در « داخل و هم در سطح جهانی». و حکومت حودشان را مستقر کردند. اگر آنها « سیاست انزوا» پیشه کرده بودند اکنون حکومت شان را نداشتند. « بدون شرکت در اعتراضات و بدون نشان دادن نیروی خود» کسی ترا به بازی نمی گیرد. سیاست انزوا سیاست شکست است. آخوند به حرکات صدتا اشکال داشت. چون در کل حرکت آنها نبود. ولی همه آنها را کنار گذاشت و باتمام نیرو شرکت کرد. و کارش را پیش برد. اینها برای طرفداران سیاست انزوا که بدنبال اعتراضات دلخواه اند بسیار آموزنده است.