Skip to main content

.... اما چنین جایگزینی اصلاً

.... اما چنین جایگزینی اصلاً
Anonymous

.... اما چنین جایگزینی اصلاً راحت نبود و می بایست با حسابگری هایی صورت گیرد. نخستین مشکل آن بود که هیچ سازمان تروریستی نوظهوری توان رقابت با القاعدده ای را که عملیات تروریستی یازده سپتامبر را انجام داد و چنان سر و صدایی را در جهان برانگیخت و چنان وحشتی را در دل میلیون ها انسان از ترویست ها انداخت و همزمان از تندروترین و بی رحم ترین سازمان های تروریستی جهان نیز بود، به این راحتی ها بگیردپس می بایست این سازمان در دل القاعده شکل بگیرد و به مثابه بخشی از آن مشروعیت اش را نیز از آن کسب کند، سپس در مقطعی از آن انشعاب کند و در حالی که القاعده در دنیا عقیم است و توان هیچ عملیات تروریستی را ندارد، آن سازمان مدام عملیات تروریستی موفق در جهان انجام دهد و از آن طریق گوش ها و توجه ها را به سوی خود جلب کند.و چون گردابی تمام تروریست های سراسر دنیا را به جای القاعده به سوی خود بکشد

...آن گاه دیگر کار تمام است: یک گروه تروریستی تندرو، جذاب برای تروریست ها و بی خطر برای برخی از کشورها داریم که توسط مأموران امنیتی کشورهای مزبور هدایت و کنترل مداوم می شود و القاعده را نیز از دور خارج می سازد. پروژه در سطح طراحی حساب شده و عالی بود، ولی نه همواره به خصوص وقتی قرار بود که برخی از عملیات تروریستی موفق توسط این گروه در خاورمیانه پیاده شود و قوانین تند شریعت و حتی بربریت قرن های پیش در مناطق تحت کنترل شان اعمال گردد تا بسان وحشی ترین سازمان تروریستی جهان همچنان برای تروریست ها و اسلام گرایان جذاب و اسطوره ای باشد.
پس داعش ظهور کرد و رشد و گسترش یافت و همان طور که می بینید، از دل القاعده برخاست، از آن منشعب شد، همان القاعده را منزوی ساخت و هم جانشین آن شد و حالا با اعلام خلافت اسلامی می خواهد بر جذابیت و اعتبارش نزد گروه های هدف بیافزاید.
اما بازی هنوز تمام نشده بود و داعش نیز چون هر پدیده نوظهور دیگری می توانست طی تاریخ اش و وقایع مختلف منطقه متحول شود و به سمت و سوی مختلفی منحرف یا کشیده شود. پس رقابت کشورهای منطقه ای برای نفوذ و هدایت داعش به سمت اهداف خود و بر علیه اهداف را در منطقه و طی جنگ داخلی سوریه شکل گرفت و گسترش یافت. چیزی نگذاشت که با کشته شده فرماندهان سابق داعش و جانشینی مأموران نفوذی و دوره دیده کشورهای فوق، چند داعش در سوریه دگردیسی یافتند و پدیدار شدند. داعشی که تنها بر علیه کردها می جنگد. داعشی که بر علیه اسد و حامیانش می جنگد و خلاصه داعشی که با نفوذ مأموران امنیتی حزب بعث سوریه و عراق شکل گرفت و نه تنها بر علیه اسد و متحدانش نمی جنگد که با مزوران اسد در جنگ با مبارزان سوری همکاری کرده و اخیراً نفت نیز به رژیم اسد می فروشد. اما بازی هنوز تمام نشده بود.
مأموران بعثی که مالکی به سفارش سپاه قدس ایران از زندان آزاد کرد و در درون گروهی از داعش نفوذ داد، در ازای آزادی قول همکاری دادند و ابتا نیز واقعاً با آنان بر علیه انقلابیون سوری مشارکت کردند. ولی چیزی نگذشت که با قتل تعدادی از فرماندهان قدیمی داعش و جایگزینی بعثی های عراقی به جایشان و وقتی کاملاً بر گروه شان مسلط شدند، جهت مبارزه را به سوی عراق –یعنی موطن شان- تغییر زاویه دادند. این همکاری در ابتدا به شکلی محدود در مناطق مرزی با عشایر به شدت ناراضی صورت می گرفت. اما چیزی نگذشت که فرمانی صادر شد که بسیار جذاب و وسوسه انگیز می نمود. داعش در جنگ فرسایشی سوریه تحلیل می رفت و پیروزی قابل ملاظه ای نداشت، ولی بنا بر دستوری که –مشخصاً توسط من- به عشایر صادر شد، آنان به داعش پیشنهاد دادند تا در ازای پایبندی به شروطی آنان می توانند به عراق بیایند و با پشتیبانی سنی های ناراضی جهادشان را در آنجا پیگیری کنند. تنها باید قول می دادند که به مردم عادی و غیرنظامیان کاری نداشته باشند، عملیات انتحاری و ترورهای کور صورت ندهند و حکومت هر سرزمین عراقی آزاد شده را نیز به عراقیان بسپارند. چنین نیز شد و حالا اسد، مالکی و سپاه قدس ایران را می توانید ببینید که چگونه در عراق و سوریه در تله خودشان افتادند. حتی در کابوس های شان نیز تصور نمی کردند که توسط گروه یعثی های آزاد شده و نفوذ داده شده توسط خودشان، نه تنها قربانی شوند که کشوری به وسعت و اهمیت عراق را در ازای این شیطنت شان از دست دهند.