Skip to main content

جناب دکتر با توجه به عنوان

جناب دکتر با توجه به عنوان
Anonymous

جناب دکتر با توجه به عنوان مقاله انتظار داشتم واقعیت ها را آنگونه که هست تحلیل فرمایید، نه آنکه تقسیم بندی گروه ها را به گونه ای قرار دهید که بخش عظیمی از هموطنان را که نسبت به نتایج تیم ملیمون کاملا بی تفاوتی از خود نشان دادند را از این تقسیم بندی به کنار بگذارید. در تقسیم بندی گروها نیز بدون اشاره به دلیل شکل گیری این گرو ها به نظرم بدون انصاف و ناجوان مردانه گروه سوم را نیز متهم به تمایلات تجزیه طلبی کردید. شما هیچ گونه اشاره ای به دلایل چنین دسته بندی اشاره نکردید، چون در نظر داشتید که در نتیجه گیری هر سه گروه را محکوم کنید، اما همین نتیجه گیری هم به دلخواه خود و از پیش تعیین شده بود. متاسفانه مقاله شما حتی در گروه یک گزارش خبری هم قرار نمی گیره، چرا که در انعکاس واقعیت گروه بی تفاوتان را از خبر جا انداختید و به هیچ وجه هم یک مقاله تحلیلی نمی تواند باشد،

چرا که روند مقاله بگونه ای نوشته شده که جهت دار در نهایت هر سه گرو را محکوم کنید و اساسا هم این محکومیت دردی را دوا نمی کنه. رفتارهای اجتماعی بگونه ای نیست که یک شبه بوجود آمده باشد. جناب دکتر دلیل انتخاب شعار تیم ملیمان ، رفتار نهادینه شده در جامعه ایرانی است که متصل به آموزه های نژادپرستی و راسیستی است. دلیل رفتار گروه دوم در قالب فرهنگ فحاشی (هولیگانیسم) را باید در فرهنگ سازی، تحقیر و توهین فرهنگهای غیر پارس، چه در رسانه های دولتی و غیر دولتی و رسانه های خارج از کشور (رسانه های پارس زبان)، تفریح روزمره ایرانیان در قالب مزاح و شوخی های زشت و کثیف با فرهنگ و زبان هموطنان خودشان جستجو کرد. اما رفتار گروه سوم و اندیشه واگرایی آنها از تیم ملی دقیقا به دلیل حادث شدن دو رفتار قبلی است، اگر چه از نظر بنده نیز این رفتار از سوی هیچ گروهی قابل دفاع نیست ولی واقعیت آن است که ما با بی خردی و عدم عقلانیت در مدیریت فرهنگی یک کشور کثیرالمله موجبات اینگونه رفتارها را فراهم آوردیم. رفتار گروه سوم یک عکس العمل تدافعی در مقابل، عمل گروه های اول و دوم است. ضمن آنکه عمل گروه اول و دوم سبب شده که تعداد زیادی از مردمان اتنیک های دیگر (چنانکه خود بنده در آذربایجان از نزدیک شاهد بودم) به عنوان گروه چهارم یعنی کسانی که نسبت به غرور ملی خود در قالب تیم ملی ایران کاملا بی تفاوتند قرار گیرند که متاسفانه جناب عالی با توجه به جهت دار بودن مقاله تان این گروه را در نظر نگرفتید. نکته دیگر این است که پیشنهاد شعار تیم ملی چندین ماه قبل از بازیهای تیم ملی از طرف فدراسیون به فیفا پیشنهاد شده بود (در قالب سه شعار) و حدود یک ماه قبل از بازی ها نهایت شعار افتخار پارس انتخاب شد. اما ما در این فاصله هیچگونه اعتراضی به این شعار از سمت روشنفکران فارس زبان ندیدم و بالعکس بسیاری از این افراد در فضای مجازی از انتخاب این شعار هم بسیار استقبال کردند. حال برای من شگفت انگیز است که بعد از اتمام بازی ها و حصول نتایج نا امید کننده، در فضای اینترنتی برخی از این روشنفکران زبان به اعتراض گشوده و اکنون که کار از کار گذشته و بر روحیه واگرایی سایر اتنیک ها افزوده شده شاهد ظهور چندین مقاله اعتراض آمیز هستیم که آن هم بیشتر جهت دار و بدون نگاه تحلیلی واقعی به موضوع است که البته این گفتارها و رفتارهای جهت دار به دلیل اتخاذ سیاست سکوت در قبال مسئله ملی در ایران از سوی روشنفکران فارس است که متاسفانه اتخاذ این رفتار و سیاست نیز خود یکی از عوامل تقویت کننده است. در نهایت در خصوص بخش آخر مقاله در مورد گزارشگر کردستان نیز این موضوع کاملا معلومه که نگارنده مقاله می خواهد بگونه ای وفاداری به تیم ملی را در میان اتنیک کورد به طور غیر واقع بینانه القا و یا تلقین کند. فارغ از این القائات بنده خود از شبکه ترکیه به بازی های تیم ملیمون نگاه می کردم. لحن گزارش‌گر تورک کاملاً همدلانه بود. وقتی ایران در آستانه گل قرار می‌‌گرفت، لحن او حماسی هم می‌شد. آدم تصور می‌کرد که از یک شبکه ایرانی و برای مردم ایران به زبان تورکی گزارش پخش می‌شود. کلاً جامعه ترکیه به مردم ایران و به زبان فارسی احترام درخور توجهی قائل هستند. از طرف دیگه
سالی که ایران موفق شد، استرالیا را شکست دهد، داریوش مصطفوی رئیس وقت فدراسیون در یک اظهارات رسمی از رسانه‌های عربی منطقه تشکر کرد که ایران را تنها نگذاشتند. همه تلویزیون‌های عربی منطقه در آن شرایط حساس با ایران همدلی داشتند. حال سوال این است که نظیر این رفتار را با همسایه‌های خود داشته‌ایم؟ لحن گزارشگران ما وقتی یک تیم عربی و یا تورک با کشوری در آنسوی اقیانوس‌ها بازی دارد، چگونه است؟ بعضی چیزهای خیلی ساده، نشانه‌های خیلی بزرگی با خود دارد.