Skip to main content

آقای تبریزی گرامی. جای تعجب

آقای تبریزی گرامی. جای تعجب
Anonymous

آقای تبریزی گرامی. جای تعجب است که جنابعالی سوسیالیسم ساخت لنین را سرمایه داری میدانید اما از او فاکت ضد سرمایه داری و ضد امپریالیسم نیز می آورید. و اما مشکل بسیاری از ایرانیان دارای تفکر چپ بواقع همان قبله گاه سوسیالیستی در شوروی سابق بود. شوروی در کنار چین تنها الگوهای موجود سوسیالیسم در جهان بودند که پایان هر دو به سرمایه داری ختم شد. اما اینکه جنابعالی تفسیر دیگری از مارکس دارید تقصیر بنده و دیگران نیست. آنچه از کتاب کاپیتال و یا کتاب دو جلدی نقدی بر اقتصاد سیاسی، گروندریسه و دست نوشته های مارکس بر میاید او اقتصاد سرمایه داری را با ارزش افزوده قرن نوزدهمی تفسیر میکند و یا نقش پول را تا مرز تبادل تهاتری پایین میاورد و آنرا نادیده میگیرد،این قطعا اشکال بزرگی است. فرمودید آثار مارکس باید از نو باز بینی شود، بنده تصور نمیکنم امروز در آلمان و اتریش که جایگاه مارکس و انگلس است بدنبال احیای

نظریه ارزش اضافی مارکس و در نتیجه انتقال مسئولیت انقلاب قهر آمیز به پرولتاریا و یاحتی به قشر دیگری باشند. جناب تبریزی مکتب فرانکفورت و چپ نو در اروپا این اقدام باز بینی را انجام داده اند، اما نتیجه آن با نظریه جنابعالی تطابق ندارد ، آنها از قهر انقلابی به نقد سرمایه داری رسیدند و سوسیال دموکراسی امروز اروپا مدیون مکس وبر، مارکوزه، آدورنو و سرانجام یورگن هابرماس است. حتی جورج لوکاچ نیز به دکترین مارکس در زمینه تبیین آینده ایراد وارد کرده و عنوان کرده است که بررسی مارکس بسیار اقتصادی است و سایر فاکتورها در بررسی مارکس غایب هستند. با تمام اینها مارکس انسان بزرگی بود که توانست نظر جهانی را نسبت به وضعیت کارگران جلب کند و این کار بزرگ البته تا کنون باعث گردیده که سرمایه داری نیز منطقی تر عمل کند و بقول لنین اریستوکراسی کارگری ایجاد کند، به همین دلیل، دیگر صحبتبی از انقلاب قهر آمیز پرولتاریا در کشورهای صعنتی نیست. این یعنی کارگران اگر بطور نسبی به حقوق خود دست یابند انقلاب نخواهند کرد. این پروسه تجدید نظر در چپ جهان باید مورد توجه چپ ایران نیز قرار بگیرد. دوست گرامی جناب تبریزی سرمایه داری مشکل جهان هست اما سوسیالیسم اتوپیایی لنین و استالین و مائو که خود را پیروان مارکس میدانستند بسیار بدتر از سرمایه داری عمل کرده و در نتیجه با بنیاد گذاشتن استبداد آهنین که در آن سراغی از طبقه کارگر نبود، سرنوشت بشریت را ببازی گرفته اند. قرار نیست با سیوسیالیسمی که حتی شما میفرمایید (تفسیر دیگری از مارکس) خوب است، کارگران و محرومان ستمدیده ما دوباره به آزمون تاریخ سوسیالیسم سپرده شوند و آنها نیز ببازی گرفته شوند، نظریه مارکس و بحث طبقه کارگر دیگر مشکل سرمایه داری را حل نمیکند، ورود چپ جهان بعرصه سیاسی در خود نظام سرمایه داری و استقرار دولتهای سوسیال دموکرات افساری است که از شتاب فشار سرمایه کم میکند. ...دوست عزیز، بگزاریم محرومان سرزمین ما دگر باره دچار گرفتاریهای ایدئولوژیک نشوند، سرزمین ما علیرغم ثروت بسیار دارای مردمان محرومی است، فقط کارگران نیستند که در چنبره فقر و نیستی رژیم ددمنش جمهوری اسلامی دست و پا می زنند، امروز بخشهای گسترده ای از جامعه ما زیر خط فقر قرار گرفتند، اقشار متوسط بدلیل فساد بیش از حد حکومت به سمت اقشار ندار و فقیر جامعه رانده شده اند و در این سرزمین تخم نفرت کاشته شد، می شود که همه اقشار محروم کشور ما در کنار کارگران ایران بسوی نجات حرکت کنند و این شدنی نیست مگر با اتحاد همه اقشار و طبقات محروم کشور. بقیه جناب تبریزی بحثهای غیر عملی و شعاری بیش نیست. موفق باشید.