Skip to main content

مجوس= معرب واژه پارسی باستان

مجوس= معرب واژه پارسی باستان
آ. ائلیار

مجوس= معرب واژه پارسی باستان مگوش است که اکنون مغ(=روحانیها در قوم ماد. روحانی زرتشتی در عهد اشکانی و ساسانی) گفته میشود.مگو چند بار در کتیبه های بیستون آمده.در اوستا به صورت مغو و در پهلوی مغ شده است.قبل از زرتشت باورمندان به نور و ظلمت-یزدان و اهریمن نیز مجوس خوانده شده اند.( مجوس =زرتشتی. و اهل غیر کتاب را نیز گویند. فرهنگ انوری). اما یأجوج و مأجوج ربطی به مجوس ندارند. یأجوج و مأجوج-دو طایفه بودند از منچوری-چین شمالی. مأجوج از قبایل مانچو- و یاجوج از توانگو و یوچانگ. یأجوج و مأجوج در قران و مکاشفات یوحنا ذکر شده و ذوالقرنین(اسکندرمقدونی= طبق نظر فرهنگ بزرگ حسن انوری) سدی در برابرآنها ساخته. منبع فرهنگ معین. باز آخوندها اینجا هم چاخان میکنند. وفاقد اطلاع بالغه.موضوع ربطی به ترکها ندارد. طبق نظر ابوالکلام آزاد (هندی) ذوالقرنین در قرآن =کوروش هخامنشی. واژه ی «یجوس» هم وجود ندارد.

تلفظ اشتباهی «یأجوج» است. که بر وزن مجوس آمده.
اسکندر مقدونی بعد از تسخیر مصر سکه زد. و دوشاخ- در تصویر سکه ها-زینت او بودند.جالب است این موضوع در زبان آذربایجانی با این اصطلاح بیان شده:« اسکندر ذوالقرنین بورنوزو وار-بورنوزو!» اسکندر شاخ دارد-شاخ! احتمال دارد در زبان محاوره ای ترکی یأجوج و مأجوج را «یجوس-مجوس»نیز گویند. ولی من نشنیده ام و اطلاعی هم ندارم.حالا که آخوندها روایت میکنند بگذار ما هم از پدربزرگ پدربزرگها روایت کنیم که گویند:« زمانی فرارسد، قومی از ملایان به شاهی رسند . ظلم از عرش بگذرد. و آب به قحطی گراید. ملایان چنان عطشناک گردند که آب دریای شور به تمامی نوشند و خشک کنند. چون نان نیابند ، نمک خورند . و گور بگور شوند.»
Ata-babalardan rəvayət olub: Gün o gün olar ki bir malla tayfası şahlıq elər*Zulm ərşdən geçər.Su qəhətliğə düşər*Malla tayfası yanqınlıqdan şor dəryanın süyün içib qurudarlar* Çün çörək tapabilməzlər dönüb duzları yeyib qurtararlar* Və gor-ba gor olarlar