Skip to main content

جناب ائلیار گرامی، همینکه شما

جناب ائلیار گرامی، همینکه شما
Anonymous

جناب ائلیار گرامی، همینکه شما مرا ذاتا نژادپرست نمی دانید، مایه امتنان است، واگرنه اگر به نوشته های هویت طلبان نگاه کنید، هر فارسی بذات خود نژادپرست است و دانشمندانی از میان این جمع در اینباره قائل به نقص کروموزومی فارسها هم هستند! با اینهمه شما فقط معتقد هستید که من "قلبا" نژادپرست نیستم، و تالی فاسد این جمله آن است که شما وجوه دیگر نژادپرستی را در من منتفی نمی دانید. شما نوشته اید: «ما اجازه نداریم حتی به بهانه انسان بودن «فردیت» انسان را نفی کنیم.». حرفی که مو لای درز آن نمی رود، اصلا اُس و اساس حرف من هم درست همین است، با این تفاوت که من "آذربایجانی بودن" را هویت فردی نمی دانم، هویت فردی یعنی "من" با خصوصیات منحصر به فرد خودم، و نه خصوصیاتی که جامعه (خانواده، شهر، استان، قوم، تبار، کشور، دین و ....) در آنها با من مشترک است. اگر آذربایجانی بودن یک هویت فردی باشد، پس ایرانی بودن، خاورمیا

میانه ای بودن، آسیایی بودن هم هویتهای فردی هستند. برای من قابل درک است که شما آذربایجانی بودن را یک خصیصه ممتاز و منحصر بفرد بدانید، که نصیب هر کسی نمی شود، ولی درک اینکه وابستگی قومی را یک هویت فردی بدانید، برای شمایی که اریک فروم را می شناسید به هیچ وجه قابل درک نیست. بگذریم. هدف ما از این بحثها کمک به انسانی دردمند است. انسانی که گمان می کند بدلیل آذربایجانی بودنش مورد تحقیر و سرکوب و آزار و اذیت کسانی قرار گرفته است، که او را با توطئه ای از پیش طرح ریزی شده به امریکا آورده اند، تا نابودش کنند. ایشان دولت امریکا را مسئول بدبختیهای خودش می داند. پانفارسیستها را مسئول این اعمال دولت امریکا می شناسد و ارمنیها را هم بی بهره نمی گذارد. شما این توهم توطئه را در ایشان تقویت می کنید، وقتی که بر "آذربایجانی بودن" او، به عنوان علت این نابسامانیها انگشت می گذارید. آیا شما هم معتقد هستید که دولت امریکا دست در دست پانفارسها و ارمنیها مشغول نابود کردن ایشان است، آنهم به این دلیل که او بنا بر ذات "استقلال جویانه" خودش در برابر محافل آذربایجانی سینه سپر کرده است؟ برای من سوالی بی جواب است که چرا شما به این آسانی از کنار این نکته (ارتباط فارسیستها و ارمنیها با دولت امریکا و ربط آنها به محافل آذربایجانی) می گذرید؟ آقای لوایی مسلما انسانی رنجدیده است و این زخمهای عمیق روحی ایشان مربوط به امروز و دیروز نیست. در زندگی به حقوق انسانی ایشان تجاوز شده است، ایشان فارسها را مصئول این تجاوز می داند، از روزگار اسطوره ای، هنگامی که بزعم ایشان رستم فارس به تهمینه ترک تجاوز می کند، تا روزگار معاصر در ایران که فارسها بدست رژیم شوینیست جمهوری اسلامی به حقوق او تجاوز می کنند، تا روزگار مهاجرت و تبعید، که فارسها دولت امریکا را وادار به تجاوز به حقوق او می کنند. در اینجا همیشه با یک چهره متجاوز (دیگری فارس) و یک چهره تجاوز شده (من آذربایجانی) روبروییم. این چهره متجاوز چنان زوایای دهشتناکی بخود می گیرد، که تجاوز شده در هر دشمنی، اعم از واقعی یا موهوم، تنها و تنها چهره او را می بیند و به این دلیل نمی تواند بپذیرد که او رنج بکشد و فارسها مسبب آن نباشند. نکته آخر اینکه من هرگز هویتهای متفاوت انسانها را نفی نکرده ام، زیرا جامعه چند زبانی و چند فرهنگی و چند دینی و حتی چند نژادی (مثل نژاد سیاه و زرد و سفید) را بهتر از یک جامعه یکدست می دانم. ولی من هیچ ارتباطی بین فحاشی دائم به فارسها (تحت لوای "پانفارسیسم" که هیچ دیارالبشری نمی داند چه معجونی است) و زبان فارسی و تاریخ ایران پیش از اسلام و نسبت دادن همه بدیهای عالم به قوم موهومی بنام فارس، با پرسمان "هویت طلبی" نمی بینم. من با راسیسم عریانی که بنام هویت طلبی و مبارزه با تبعیض تاجایی پیش می رود که فارسها را بی شعور و دارای نقص کروموزومی می داند، دشمنم. من با کسی که دروغ می گوید، مشکل دارم. من با کسی که زبان انسانهای دیگر را الکن می داند، مسئله دارم، من در صداقت کسی که آغاز همه مشکلات بشر را در سقوط سلسله ترکی قاجار و برآمدن پهلویهای مثلا "فارس" می داند و دم از تاریخ هشتاد ساله تبعیض در ایران می زند، شک می کنم و ... نگاهی به اطراف خودتان بیندازید، این خصایلی که برشمردم، خصوصیات دوستان هویت طلب شما هستند. اگر دشمنی با دروغ، نفرت پراکنی، راسیسم عریان، تحقی زبانی وغیره از نظر شما نژادپرستی و یکسان سازی و نفی هویت فردی است، مطمئن باشید که من به داشتن این خصائل افتخار می کنم، ولی حاضر به تمجید و تحسین از نژادپرستان، در جهت منافع حقیر قومی نیستم. وقتی که انگشت سبابه را به علامت سرزنش به طرف کسی نشانه می روید، نباید فراموش کنید که سه انگشت دیگر خود شما را نشانه رفته اند. شاد باشید