Skip to main content

دوستان گرامی، مر شما را گفتم

دوستان گرامی، مر شما را گفتم
تبریزی

دوستان گرامی، مر شما را گفتم پیش از این که برابر دانستن رژیم شوروی پیشین با رژیمی سوسیالیستی و برابر دانستن فروپاشی این رژیم با شکست سوسیالیسم لغزشی است دهشتناک! و گفتم که رژیم شوروی پیشین رژیمی سوسیالیستی نبود و رژیمی بود که بر پایه سرمایه داری دولتی گردانده می شد و در شوروی پیشین سوسیالیسم و کمونیسمی در کار نبود که با فروپاشی رژیمی که در آنجا بر سر کار بود سوسیالیسم و کمونیسم هم از میان بروند! همچنین گفتم که برای آن در شوروی از دل واژگانی مانند سوسیالیسم و کمونیسم بدترین چهره سرمایه داری یا سرمایه داری دولتی سر بر آورد که پایه های رژیم شوروی بر مارکسیسم کهن و کلاسیک استوار بود و گفتم که با مارکسیسم کهن و کلاسیک برای کاستی هائی که دارد رسیدن به سوسیالیسم ناشدنی است و مارکسیسم نیاز به ویرایش و بازبینی دارد! همچنین گفتم که جهان به سوی سوسیالیزه شدن پیش می رود البته سوسیالیزه .....

..... شدن راستین و نه سوسیالیزه شدن دروغین از آن گونه که همه جهانیان در شوروی پیشین دیدند! و گفتم که کسانی (مانند ناسیونالیست ها) که در برابر این روند بایستند در لابلای چرخدنده های سوسیالیزه شدن جهان خرد و نابود خواهند شد! ********** دوستان گرامی، چون کسانی که پژوهش های گسترده ای درباره اندیشه های سیاسی گوناگون ندارند به ویژه جوانان کم سن و سال ناتوان از فهم واژه های پیچاپیچ سیاسی هستند چگونگی سوسیالیزه شدن جهان و برپائی کشوری به نام کره زمین در فرجام تاریخ در سایه تک میهنی (اینترناسیونالیسم) را به زبان ساده می خواهم روشن کنم، دوستان گرامی، می پنداریم که در کشوری صد کارخانه خودروسازی که در هر کدام از آنها هزار کارگر کار می کنند خودروهائی را به بهای هفتاد هزار دلار می سازند، بیست هزار دلار بهای دستمایه های هر خودرو اگر باشد هنگام فروش این خودروها به هفتاد هزار دلار پنجاه هزار دلار دیگری که به دست می آید بهای چیست؟ پنجاه هزار دلار دیگر چیزی است که دیوید ریکاردو اقتصاددان انگلیسی آن را (ارزش افزوده) می نامد و کارل هاینریش مارکس آن ارزش افزوده را بهای کار کارگرانی می داند که با کار خودشان کاری کرده اند که دستمایه بیست هزار دلاری هفتاد هزار دلار شده است و پنجاه هزار دلار دیگر بهای کار کارگرانی است که کالائی جز نیروی کار خودشان را برای فروش ندارند! اما آیا آن سود پنجاه هزار دلاری به کارگران می رسد؟ نه! دستمزد کارگران ده هزار دلار است و چهل هزار دلار دیگر به جیب کارخانه داران ریخته می شود و کارخانه داران مفت خور بی آن که کاری کرده باشند از دسترنج کارگرانی که کالائی جز نیروی کارشان را برای فروش ندارند و آن را به بهائی پائین تر از ارزش راستین آن می فروشند سودهای فراوان به دست می آورند! چون کارگران گلایه می کنند، ناخرسندی می کنند، برای کمی دستمزدشان دست از کار می کشند و ..... کارخانه داران با چند روش برای از میان نرفتن سودهای مفتی که به دست می آورند به رویاروئی برمی خیزند، یک روش سرکوب کارگران است! روش دیگر انداختن چند دستگی میان کارگران با ترفندهای گوناگون است! یک روش هم تاختن به کشورهای دیگر و تاراج دارائی آنها برای به دست آوردن دستمایه برای کارخانه هایشان است که به چنین کاری جهانخواری (امپریالیسم) گفته می شود! یک روش هم سرمایه داری دولتی است که گردانندگان چنین دولتی می گویند هیچکس دارنده هیچ چیز نیست و همه چیز از آن همه است و نماینده همه نیز ما هستیم که این دولت را می گردانیم! پس همه باید کار کنند و دسترنجشان را دودستی به ما بدهند و ما نیز که گردانندگان این دولت هستیم مزد کارگران را خواهیم داد! سپس گردانندگان این دولت که ساختار آن بر پایه سرمایه داری دولتی است بهترین زندگی ها را در بهترین کاخ ها و کاخک ها خواهند داشت و هر کس گلایه کند تیرباران شده و یا به اردوگاه های کار فرستاده خواهد شد! (مانند شوروی) ********** یک راه نیز پیوستن چند کارخانه به همدیگر برای پائین آوردن بهای کالاهای ساخته شده برای پیروزی در کشاکش با کارخانه های دیگر است! ده کارخانه از صد کارخانه خودروسازی هنگامی که یکپارچه شده و کارخانه ای را می سازند که در سایه یکپارچگیشان هم مزد کارگران بیشتر می شود و هم بهای کالا ارزانتر می شود و هم شماره خودروهای ساخته شده بیشتر می شود و هم سود به دست آمده بیشتر می شود نود کارخانه دیگر دو راه در پیش رو دارند تا با چنین کارخانه ای رویاروئی کنند: یک راه بسته شدن چنین کارخانه هائی برای ناتوانی از هماوردی با آن کارخانه نوبنیاد است! راه دیگر این است که نود کارخانه دیگر ده تا، ده تا به همدیگر بپیوندند تا با کارخانه نوبنیاد توان هماوردی داشته باشند! پس تا اینجا به جای صد کارخانه خودروسازی ده کارخانه خودروسازی به جا ماندند! اما برای افزایش دستمزد .....