Skip to main content

جناب پوریان سلام؛ از اینکه

جناب پوریان سلام؛ از اینکه
بهنام چنگائی

جناب پوریان سلام؛ از اینکه مرا دوستانه و صمیمی مورد خطاب قرارداده اید مسرورم؛ و همچنین مایه دلگرمی ست که شما مقاله های مرا می خوانید. اما دوست گرامی، برگردیم سراغ موضوع مقاله! اگر چه شما به شکل پوشیده به یکی از نکته های کلیدی موجود دشمنی اشاره ضمنی دارید و ریشه ی نزاع میان این دو پدیده متضاد، ارتجاعی و متهاجم را ناشی از تعلقات کور دینی و مذهبی هر دو جریان می یابید؛ و من هم با آن موافق هستم؛ اما این نکته تنها یک بخش از معضل گره خورده بین آنان است. زیرا ابعاد بهره برداری از همین مسئله ساده صهیونیسم و فلسطین در عرصه ی جهانی و در میان نزاع گرگان درنده ی جهانخوار و فریبکاران دینی و مذهبی برای تصاحب سهم بیشتر از هستی منطقه ی طلاخیز خاورمیانه، به شدت در قرن گذشته و تاکنون در اشکال متعدد و مختلف قطب بندی کلان سیاسی، اقنصادی و ژئوپولیتیک یافته و منشأ تشکیل قلل دوست و دشمن بین طرفین متخاصم شده است.

بنا بر این باید بسیار صریح و دقیق به کنه سوژه ی کهنه و گندیده نقب زد. من، به صورت مختصر و مفید در مقاله ام به یاری چند فاکت معروف و جهانی یکی از مدعیانی هستم که می گوید: اسرائیل نمی خواهد و به سود منافع اقتصادی و ایدئولوژیک اش هم نیست وارد صلح پایدار با مخالفان مسلمان و اعراب شود. من در مقاله به ریشه ی پیدایش و فرسایش تاریخی آن اشاره کوتاه داشته ام. زیرا، برتری جوئی های نهادِ ایدئولوژیک و آپارتایدِ نژادپرستی صهیونیسم از یکسو، و از سوی دیگر مقاومتِ ساده لوحانه، اراده گرایانه و ماجراجوئی های فرقه ای حماس، آنهم به قیمت نسل کشی و به کشتار دادن مردم بی دفاع، توسط ارتش کور، شرور و مدرن اسرائیل، خیانات و جنایات دوطرفانه ای هستند که هیچ انسان نوعدوست، متعهد و شرافتمندی قادر به چشم پوشی و سکوت در برابر این قتلعام های بلند تاکنونی نیست و نباید هم باشد. چون اینجا اصولا جنگی واقع نشده است، بلکه پیوسته شبیخون ها صورت واقعی به خود گرفته است. قلدری که اسرائیل باشد، او هر وقت خواسته وارد کشتار فلسطینی ها می شود و همو اگر تمایل داشت، برای تدارک لجستیک خود آتش بس اعلام می کند؛ و دوباره تا گلوله ی آخر می کشد و عملا هم تاکنون نه سازمان ملل و محکومیت های آبکی او که همه توسط "وتوی آمریکا" باد هوا می شوند و شده اند، کاری از پیش برده است؛ و نه هیچ جریان صلحدوستی جرأت دخالت که نه! بلکه حتی محکوم کردن صوری و خالی این جنایات ضدبشری را هم از ترس تهمت یهودی ستیزی و یا نگران از تهدید به تأیید هولا کاست، از فجایع اسرائیل توان انتقاد صریح ندارد. همچنانکه امروز و دیروز انگلا مرکل صدر اعظم آلمان و اوبامای به اصطلاح دمکرات: هر دو خود را در کنار اسرائیل جنایتکار می دانند و از جمله دریغا که چند جریان گمراه ملی کرد و همچنین چند فرقه منحط به (اصطلاح کمونیست)خود را به کوری و کری زده اند و عملا در کنار راست هار قرار دارند. البته ما باید بخوبی بدانیم که این دو جریانِ دشمن چه وابستگی ها و سرسپردگی هائی دارند. یکی همگام اراده آمپریالیسم آمریکاست؛ و دیگری مدافع پاسداران حماقت! و چنین ارتزاق می کنند. آقای پوریان، ما به هر رو که به این جنایات نگاه کنیم و به محرکان هر دوسوی آتش بیار آن! این واقعیت را نباید انکار کرد که بقای رژیم های جنایتکار خامنه ای، عربستان سعودی و دیگران وابسته، همگی از آبشخور این تلاطمات جنون و جنگ و فرقه بازی های مرگبار تغذیه می شوند، همانگونه که این قانون صیانت نفس برای همه ی آمپریالیست ضدبشری صادق است. با این وجود در دایره خود این دو جریان، ما اجازه نداریم، موقعیت و موجودیت سیاسی و اقتصادی حماس را با اسرائیل مقایسه کنیم. زیرا رژیم اسرائیل خود به تنهائی اَبر قدرتی هسته ای، نظامی و اقتصادی ست؛ درحالیکه حماس حتی بدون گدائی از سرورانش قائم به ذات هم نیست و در جا توسط همین مردم به جان آمده ی فلسطین فوت می شود. بگذریم! حالا من از شما می خواهم موضع صریح خود را بدون هر بهانه ی فرافکنانه جهت روشن شدن اذهان خواننده ی پانویس های ما بیان کنید؛ چون شما همچنان پاسخ پرسش های مرا تاکنون نداده اید! و چرا؟ من بازهم از شما می خواهم که نگاه خود را پیرامون عملکرد آغازین و تا به امروزین اسرائیل را هر طور که می خواهید و منطقی دیده و می بینید شفاف ساخته و مطرح کنید تا ما بدانیم شما علل این وقایع هولناک گذشته و کنونی را چگونه می بینید و نسل کشیِ از دید مرا چسان بر می تابید یا نه! البته ما به عنوان مخالفان این سیاست های مرگبار، جز اهرم انسانی محکومیت آن توسط قلم مان را نداریم و ای کاش بسیاری در همین حد نوعدوستانه بر علیه کشتارها و جنایت های اسرائیل اعلام محکومیت خشک و خالی می کردند. خیلی ها نکردند و نمی کنند چون وابسته وعده های سرخرمن آمریکا و اسرائیل هستند و نکته اینجاست تندرست باشید